بریده‌ای از کتاب تاکسی سواری اثر سروش صحت

تاکسی سواری
بریدۀ کتاب

صفحۀ 37

به راننده نگاه کردم،لبخند زد و گفت:«اینجوریه دیگه،تا کهنه نشه،نو نمیشه»بعد گفت:«۴۷ ساله تو این مسیر میرم و میام...تا چند وقت دیگه من هم میرم،ولی این خیابون میمونه.»راننده کمی سکوت کرد،بعد گفت: «شاید خیابون‌ها هم یه روزی کهنه بشن،بعد تموم بشن.»

به راننده نگاه کردم،لبخند زد و گفت:«اینجوریه دیگه،تا کهنه نشه،نو نمیشه»بعد گفت:«۴۷ ساله تو این مسیر میرم و میام...تا چند وقت دیگه من هم میرم،ولی این خیابون میمونه.»راننده کمی سکوت کرد،بعد گفت: «شاید خیابون‌ها هم یه روزی کهنه بشن،بعد تموم بشن.»

33

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.