بریده‌ای از کتاب جنگی که بالاخره نجاتم داد اثر کیمبرلی بروبیکر برادلی

نورا 🌱

نورا 🌱

دیروز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 15

"واسه هیچ حسی نداشتن کلمه ای هست ؟" سوزان گفت" اره مبهوت. من اولین بار که شنیدم مادرم مرده مبهوت شدم"

"واسه هیچ حسی نداشتن کلمه ای هست ؟" سوزان گفت" اره مبهوت. من اولین بار که شنیدم مادرم مرده مبهوت شدم"

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.