بریدهای از کتاب باکره و کولی اثر دی.اچ.لارنس
1404/4/1
صفحۀ 54
فقط دراز کشید و آرزو کرد کاش زنی کولی بود. در دشت زندگی میکرد، در ارابهای سرپوشیده، هرگز پا به هیچ خانهای نمیگذاشت، از وجود بخش و ناحیه خبر نداشت، و هیچگاه چشمش به کلیسا نمیافتاد.
فقط دراز کشید و آرزو کرد کاش زنی کولی بود. در دشت زندگی میکرد، در ارابهای سرپوشیده، هرگز پا به هیچ خانهای نمیگذاشت، از وجود بخش و ناحیه خبر نداشت، و هیچگاه چشمش به کلیسا نمیافتاد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.