بریده‌ای از کتاب سنگدل اثر ماریسا مییر

SetayaYeganegi

SetayaYeganegi

1403/4/24 - 00:06

بریدۀ کتاب

صفحۀ 201

حس می کرد سینه اش از درون خالی می شود . دست هایش به طرف جست دراز شده بود و می خواست چیزی که او دزدیده بود، پس بگیرد ولی هیچ وقت دستش به او نمی رسید .

حس می کرد سینه اش از درون خالی می شود . دست هایش به طرف جست دراز شده بود و می خواست چیزی که او دزدیده بود، پس بگیرد ولی هیچ وقت دستش به او نمی رسید .

22

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.