بریدهای از کتاب بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی اثر نادر ابراهیمی
1404/1/12
صفحۀ 26
تاریخ را از نو باید نوشت؛ تمام تاریخ را و تاریخی باید نوشت متکی به حق و حقیقت، و بیانگر پویندگی واقعیت تاریخی که ستمگران را، به راستی ستمگر و ستمدیدگان را به واقع ستمدیده نشان بدهد و تاریخی که آرمانی، پیش رو داشته باشد و انسان را به ساخت درست آینده برانگیزد. تاریخ را از نو باید نوشت نه آنگونه که تاریخ نویسان نوکر دربارها و تاریخ نویسان مطیع اوامر اجانب نوشته اند بل آنگونه که حس شود قلم در دست مردم آگاه و دردشناس کوچه و بازار بوده است. تاریخ را از نو باید نوشت نه آنگونه که بازنوشته شود: این سلطان، آن حاکم، و این فرمانروا این قصر، آن مسجد، و آن سد و کاروانسرا و بازار را ساختند بلکه نوشته شود: این مردم، آن مردم، و آن مردم دیگر، با دست های خود، با تن خود، روح خود، عشق و ایمان خود، این مسجد، آن سد، و آن کاروانسرا و بازار را ساختند و با خشم و نفرت و نفرین، زیر شکنجه و شلاق، این قصر و ایوان را... ما قصه نویسان شاید که تاریخ نویس نباشیم اما شک نیست که برای نوشتن حق به هر قیمت - آمدهییم و عجب حلاوتی دارد مرگ اگر انسان در راه آرمانی معتبر بمیرد...
تاریخ را از نو باید نوشت؛ تمام تاریخ را و تاریخی باید نوشت متکی به حق و حقیقت، و بیانگر پویندگی واقعیت تاریخی که ستمگران را، به راستی ستمگر و ستمدیدگان را به واقع ستمدیده نشان بدهد و تاریخی که آرمانی، پیش رو داشته باشد و انسان را به ساخت درست آینده برانگیزد. تاریخ را از نو باید نوشت نه آنگونه که تاریخ نویسان نوکر دربارها و تاریخ نویسان مطیع اوامر اجانب نوشته اند بل آنگونه که حس شود قلم در دست مردم آگاه و دردشناس کوچه و بازار بوده است. تاریخ را از نو باید نوشت نه آنگونه که بازنوشته شود: این سلطان، آن حاکم، و این فرمانروا این قصر، آن مسجد، و آن سد و کاروانسرا و بازار را ساختند بلکه نوشته شود: این مردم، آن مردم، و آن مردم دیگر، با دست های خود، با تن خود، روح خود، عشق و ایمان خود، این مسجد، آن سد، و آن کاروانسرا و بازار را ساختند و با خشم و نفرت و نفرین، زیر شکنجه و شلاق، این قصر و ایوان را... ما قصه نویسان شاید که تاریخ نویس نباشیم اما شک نیست که برای نوشتن حق به هر قیمت - آمدهییم و عجب حلاوتی دارد مرگ اگر انسان در راه آرمانی معتبر بمیرد...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.