بریده‌ای از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اثر عطیه عطارزاده

بریدۀ کتاب

صفحۀ 35

در را باز میکنم و به مادر میگویم گرسنه ام و مجبورم برای یافتن خون بروم بیرون. بر فراز خیابان ها پرواز میکنم اما کسی در شهر نیست. گرسنه به خانه بر میگردم و میبینم لیوانی پر از خون روی میز است.

در را باز میکنم و به مادر میگویم گرسنه ام و مجبورم برای یافتن خون بروم بیرون. بر فراز خیابان ها پرواز میکنم اما کسی در شهر نیست. گرسنه به خانه بر میگردم و میبینم لیوانی پر از خون روی میز است.

1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.