بریده‌ای از کتاب ابوالمشاغل اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 27

در باب دوستی که چه حکایتی‌ست واقعاً، در جایی حرف‌ها زده‌ام و بر این بیشترین تأکید را گذاشته‌ام که دوستی ریشه در زمان دارد. دوستی، یادهای مشترک است، راه‌های مشترک است، لبخندهای مشترک و گریستن‌های مشترک_ در طول سالیان سال. دوستی، ریشه در اعماق دارد؛ اعماقِ ازمنه‌ی از دست رفته ی بازنگشتنیِ‌تکرار نشدنی. بنابراین، این سخن که من و فلان، به تازگی دوست شده‌ییم، حرفِ مُفت مُفت است. این که ما شش ماه است یا یک سال، که دوستان صمیمی هم هستیم، حرفِ پرتِ مضحکی‌ست. زمان... زمان... عُنصر اساسی دوستی، زمان است. دوستی، عتیقه شدن یادها و روابط است؛ و عتیقه‌ی نو آشکار است که تا چه حد می‌تواند معنا داشته باشد.

در باب دوستی که چه حکایتی‌ست واقعاً، در جایی حرف‌ها زده‌ام و بر این بیشترین تأکید را گذاشته‌ام که دوستی ریشه در زمان دارد. دوستی، یادهای مشترک است، راه‌های مشترک است، لبخندهای مشترک و گریستن‌های مشترک_ در طول سالیان سال. دوستی، ریشه در اعماق دارد؛ اعماقِ ازمنه‌ی از دست رفته ی بازنگشتنیِ‌تکرار نشدنی. بنابراین، این سخن که من و فلان، به تازگی دوست شده‌ییم، حرفِ مُفت مُفت است. این که ما شش ماه است یا یک سال، که دوستان صمیمی هم هستیم، حرفِ پرتِ مضحکی‌ست. زمان... زمان... عُنصر اساسی دوستی، زمان است. دوستی، عتیقه شدن یادها و روابط است؛ و عتیقه‌ی نو آشکار است که تا چه حد می‌تواند معنا داشته باشد.

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.