بریدهای از کتاب زیبای سیاه اثر کتی ایست دابوسکی
5 روز پیش
صفحۀ 37
جان گفت:《 او چهادره سال و نیم دارد. من همسن او بودم که پدر و مادرم مردند و ارباب من را به کار گرفت ، پس من کسی نیستم که دماغم را برای یک پسر بچّه بالا بگیرم》.
جان گفت:《 او چهادره سال و نیم دارد. من همسن او بودم که پدر و مادرم مردند و ارباب من را به کار گرفت ، پس من کسی نیستم که دماغم را برای یک پسر بچّه بالا بگیرم》.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.