بریده‌ای از کتاب اگنس اثر پتر اشتام

بریدۀ کتاب

صفحۀ 76

اگنس می‌گوید: هر وقت یک کتاب رو تا آخر می‌خونم، غمگین می‌شم. داستان که تموم می‌شه، زندگی آدم هم به آخر می‌رسه. ولی گاهی هم خوشحال می‌شم. وقتی که پایان داستان مثل رها شدن از یک خواب ناراحت کننده است، احساس سبک‌باری و آزادی می‌کنم، انگار تازه به دنیا اومده باشم. گاهی از خودم می‌پرسم، یعنی نویسنده‌ها می‌دونن که چی‌کار می‌کنن، با ما چی‌کار می‌کنن؟

اگنس می‌گوید: هر وقت یک کتاب رو تا آخر می‌خونم، غمگین می‌شم. داستان که تموم می‌شه، زندگی آدم هم به آخر می‌رسه. ولی گاهی هم خوشحال می‌شم. وقتی که پایان داستان مثل رها شدن از یک خواب ناراحت کننده است، احساس سبک‌باری و آزادی می‌کنم، انگار تازه به دنیا اومده باشم. گاهی از خودم می‌پرسم، یعنی نویسنده‌ها می‌دونن که چی‌کار می‌کنن، با ما چی‌کار می‌کنن؟

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.