بریدۀ کتاب
1402/11/22
صفحۀ 42
برای من همیشه شروع کردن هر چیز جدیدی سخت بود، گاهی حتی سادهترین کارها مثل صبح بیدار شدن از خواب. فکر میکردم باید همهی کارها را مثل پدرم در مقیاسی عظیم انجام بدهم یا هیچ کاری نکنم. اعتراف میکنم اکثراً هیچ کاری نکردن را انتخاب میکردم که منجر میشد به این حس که هیچی نیستم.
برای من همیشه شروع کردن هر چیز جدیدی سخت بود، گاهی حتی سادهترین کارها مثل صبح بیدار شدن از خواب. فکر میکردم باید همهی کارها را مثل پدرم در مقیاسی عظیم انجام بدهم یا هیچ کاری نکنم. اعتراف میکنم اکثراً هیچ کاری نکردن را انتخاب میکردم که منجر میشد به این حس که هیچی نیستم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.