بریده‌ای از کتاب فهیمه: زندگی نامه داستانی فهیمه محبی اثر نفیسه ثبات
1403/9/15
صفحۀ 126
شیرازیا خوش‌گذرونن. یادته می‌اومدن زیر دروازه قرآن، هر اتوبوسی که از راه می‌رسید، غریبه‌ها رو برمی‌داشتند و می‌بردند خونه‌شون و تمام شهر رو نشونش می‌دادند؟ هم به خودشون خوش می‌گذشت، هم به غریبه‌ها. ولی اصفهانیا این‌طور نیستند لااقل باید سه بار بهشون سلام بدی تا جوابت رو بدن. اول زیرچشمی کلی براندازت می‌کنند، اگر پسندیدنت و فهمیدن که نمی‌خوای حقه‌بازی کنی، کلاه سرشون بزاری، اون‌وقت تا آخر عمر ولت نمی‌کنند.
شیرازیا خوش‌گذرونن. یادته می‌اومدن زیر دروازه قرآن، هر اتوبوسی که از راه می‌رسید، غریبه‌ها رو برمی‌داشتند و می‌بردند خونه‌شون و تمام شهر رو نشونش می‌دادند؟ هم به خودشون خوش می‌گذشت، هم به غریبه‌ها. ولی اصفهانیا این‌طور نیستند لااقل باید سه بار بهشون سلام بدی تا جوابت رو بدن. اول زیرچشمی کلی براندازت می‌کنند، اگر پسندیدنت و فهمیدن که نمی‌خوای حقه‌بازی کنی، کلاه سرشون بزاری، اون‌وقت تا آخر عمر ولت نمی‌کنند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.