بریدهای از کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی اثر آرتور شوپنهاور
1403/12/27
صفحۀ 50
شاید لازم نباشد که وحشیانی را مثال بزنیم که سطح حیاتشان تفاوتی با سطح زندگی بوزینههایی که بر روی درختان زندگی میکنند، ندارد.به یک حمال در ناپل یا ونیز بنگرید (در شمال زمین به دلیل نیاز به حفاظت در برابر سرمای زمستان، انسانها کمی عاقلتر هستند.) و طول حیات وی را از بدو تولد تا لحظه مرگ متصور شوید. او انسانی است که بر حسب نیاز خود، به تحرک واداشته میشود و تکیه به نیروی فیزیکی خود دارد. وی نیازهای روزانه یا شاید ساعتی خود را با کار حاصل از نیروی جسمانی خود تامین میکند، و با فعالیت بدنی زیاد، هیاهوی مداوم و کار سخت، روزگار خود را میگذراند. فردا در نظر وی بیاهمیت است، بعد از خستگی مشغول استراحت میشود، هیچ وقتی صرف اندیشیدن نمیکند و دائماً در حال دعوا کردن و کشمکش با دیگران میباشد، شهوتش در آب و هوای ملایم بالا میگیرد و با همان غذای کمی که به دست میآورد سر میکند. در بالاترین سطح زندگیش نیز، نیاز متافیزیکی خود را با شنیدن چند داستان خرافی از سوی کلیسا برطرف میکند. زندگی میلیونها انسان دیگر نیز، چنین کابوس آشفته و وحشتناکی است. ایشان تنها در پی تامین نیازهای کنونی خویش هستند، به معنای زیستن خود نمیاندیشند و حتی سوالی نیز در این زمینه مطرح نمیکنند، آنها فقط روزگار خویش را به گونهای سپری میکنند و هیچ کاری را با معنای آن ندارند و هیچ گونه آگاهی نسبت به آن ندارند.
شاید لازم نباشد که وحشیانی را مثال بزنیم که سطح حیاتشان تفاوتی با سطح زندگی بوزینههایی که بر روی درختان زندگی میکنند، ندارد.به یک حمال در ناپل یا ونیز بنگرید (در شمال زمین به دلیل نیاز به حفاظت در برابر سرمای زمستان، انسانها کمی عاقلتر هستند.) و طول حیات وی را از بدو تولد تا لحظه مرگ متصور شوید. او انسانی است که بر حسب نیاز خود، به تحرک واداشته میشود و تکیه به نیروی فیزیکی خود دارد. وی نیازهای روزانه یا شاید ساعتی خود را با کار حاصل از نیروی جسمانی خود تامین میکند، و با فعالیت بدنی زیاد، هیاهوی مداوم و کار سخت، روزگار خود را میگذراند. فردا در نظر وی بیاهمیت است، بعد از خستگی مشغول استراحت میشود، هیچ وقتی صرف اندیشیدن نمیکند و دائماً در حال دعوا کردن و کشمکش با دیگران میباشد، شهوتش در آب و هوای ملایم بالا میگیرد و با همان غذای کمی که به دست میآورد سر میکند. در بالاترین سطح زندگیش نیز، نیاز متافیزیکی خود را با شنیدن چند داستان خرافی از سوی کلیسا برطرف میکند. زندگی میلیونها انسان دیگر نیز، چنین کابوس آشفته و وحشتناکی است. ایشان تنها در پی تامین نیازهای کنونی خویش هستند، به معنای زیستن خود نمیاندیشند و حتی سوالی نیز در این زمینه مطرح نمیکنند، آنها فقط روزگار خویش را به گونهای سپری میکنند و هیچ کاری را با معنای آن ندارند و هیچ گونه آگاهی نسبت به آن ندارند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.