بریده‌ای از کتاب ما ایوب نبودیم اثر فاطمه ستوده

الهه

الهه

12 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 62

«ما وقتی به تهران برگشتیم به لکنت افتادیم. در شهر ما تورم، تنهایی و مرگ فقط چند کلمه بودند و در کرمانشاه واقعیت‌هایی که قد می‌کشیدند. ما نمی‌توانستیم راوی رنج‌هایی باشیم که برای یکی طرحی از یک داستان بود و برای دیگری قصه‌ی واقعی مرگ و زندگی.»

«ما وقتی به تهران برگشتیم به لکنت افتادیم. در شهر ما تورم، تنهایی و مرگ فقط چند کلمه بودند و در کرمانشاه واقعیت‌هایی که قد می‌کشیدند. ما نمی‌توانستیم راوی رنج‌هایی باشیم که برای یکی طرحی از یک داستان بود و برای دیگری قصه‌ی واقعی مرگ و زندگی.»

57

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.