بریده‌ای از کتاب هیچ کس جرئتش را ندارد اثر حمیدرضا شاه آبادی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 51

همیشه فکر می کردم که قهرمان ها فقط در قصه ها می توانند کارهای بزرگ انجام دهند. اژدهایی را بکشند و یک شهر را نجات دهند. شیشه ی عمر دیو را پیدا کنند و با شکستن آن دختری را که زندانی شده ، آزاد کنند.

همیشه فکر می کردم که قهرمان ها فقط در قصه ها می توانند کارهای بزرگ انجام دهند. اژدهایی را بکشند و یک شهر را نجات دهند. شیشه ی عمر دیو را پیدا کنند و با شکستن آن دختری را که زندانی شده ، آزاد کنند.

19

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.