بریده‌ای از کتاب شرم اثر آنی ارنو

ماهـــی

ماهـــی

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 80

پروست در این باره می نویسد که حافظه ما خارج از وجودمان است، در یک جریان هوای بارانی بوی اولین آتش پاییزی ... چیزهای مربوط به طبیعت که با بازگشتشان به ثبات شخص اطمینان می بخشند. برای من -- و شاید برای همه کسانی که هم دوره ام بودند -- و همه خاطراتشان مربوط به یک تیوب تابستانی به یک کمربند مد روز و به چیزهایی بود که در معرض نابودی بودند، حافظه هیچ دلیلی بر ثبات و یا هویتمان فراهم نمی آورد. من را وادار می کند تا تکه تکه های وجودم و بعد تاریخی ام را حس و تأیید کنم.

پروست در این باره می نویسد که حافظه ما خارج از وجودمان است، در یک جریان هوای بارانی بوی اولین آتش پاییزی ... چیزهای مربوط به طبیعت که با بازگشتشان به ثبات شخص اطمینان می بخشند. برای من -- و شاید برای همه کسانی که هم دوره ام بودند -- و همه خاطراتشان مربوط به یک تیوب تابستانی به یک کمربند مد روز و به چیزهایی بود که در معرض نابودی بودند، حافظه هیچ دلیلی بر ثبات و یا هویتمان فراهم نمی آورد. من را وادار می کند تا تکه تکه های وجودم و بعد تاریخی ام را حس و تأیید کنم.

191

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.