بریده‌ای از کتاب محله‌ی شکر خانوم اثر ناصر یوسفی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 224

او توی همان فکر ها تک تک بچه ها کوچه را به شکل های مختلف دید ریحانه به دانشگله رفته، علی سرباز شده،افسانه عروسی کرده خودش هم ده تا بچه دارد از این فکر ها خنده اش گرفت

او توی همان فکر ها تک تک بچه ها کوچه را به شکل های مختلف دید ریحانه به دانشگله رفته، علی سرباز شده،افسانه عروسی کرده خودش هم ده تا بچه دارد از این فکر ها خنده اش گرفت

20

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.