بریدهای از کتاب در آستانه اثر احمد شاملو
1402/5/24
4.7
0
صفحۀ 45
انسان زاده شدن، تجسّدِ وظیفه بود: توانِ دوستداشتن و دوستداشتهشدن توانِ شنفتن توانِ دیدن و گفتن توانِ اندُهگین و شادمانشدن توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناکِ فروتنی توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی تنهایی تنهایی تنهایی عریان. انسان دشواری وظیفه است.
انسان زاده شدن، تجسّدِ وظیفه بود: توانِ دوستداشتن و دوستداشتهشدن توانِ شنفتن توانِ دیدن و گفتن توانِ اندُهگین و شادمانشدن توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناکِ فروتنی توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی تنهایی تنهایی تنهایی عریان. انسان دشواری وظیفه است.
17
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.