بریدۀ کتاب
1402/12/2
صفحۀ 103
نور ملایم خیابانهای زندهی اطراف محوطهی آکروپلیس کمی آنطرفتر به تاریکی کوچههای ساکت و افسردهی دور از چشم عموم تبدیل میشد. آتن تهران را یادم میآورد و همین غمگینم میکرد. سرنوشت تمدنهای تاریخی ایران و یونان، این دو نماد اقتدار و ابهت دوران باستان، أَفَلَا تَذَكَّرُونَ را در گوشم زمزمه میکرد. نابودی لاجرم است. به قول شاهرخ مسکوب، «انسانِ فانی، هر قدر بزرگ و باشکوه، ناگزیر خود را چهره در چهره ناتمامی خواهد یافت و این ناکامی از جنس اندوه است.» کمی آنطرفتر از خیابانهای توریستی آتن، مردم ناشادی را میدیدم که با عجله در رفتوآمد بودند؛ مردمی که درست مثل مردم تهران انگار سپهر نجاتی در کارشان نبود. آتن شباهت غریبی به تهران داشت.
نور ملایم خیابانهای زندهی اطراف محوطهی آکروپلیس کمی آنطرفتر به تاریکی کوچههای ساکت و افسردهی دور از چشم عموم تبدیل میشد. آتن تهران را یادم میآورد و همین غمگینم میکرد. سرنوشت تمدنهای تاریخی ایران و یونان، این دو نماد اقتدار و ابهت دوران باستان، أَفَلَا تَذَكَّرُونَ را در گوشم زمزمه میکرد. نابودی لاجرم است. به قول شاهرخ مسکوب، «انسانِ فانی، هر قدر بزرگ و باشکوه، ناگزیر خود را چهره در چهره ناتمامی خواهد یافت و این ناکامی از جنس اندوه است.» کمی آنطرفتر از خیابانهای توریستی آتن، مردم ناشادی را میدیدم که با عجله در رفتوآمد بودند؛ مردمی که درست مثل مردم تهران انگار سپهر نجاتی در کارشان نبود. آتن شباهت غریبی به تهران داشت.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.