بریدهای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی
1403/8/24
صفحۀ 86
گاه می خندیدند ،و گاه صورتشان در چنان غمی فرو می رفت که انگار بزرگ ترین غم جهان بر شانه شأن فرو خوابیده است .
گاه می خندیدند ،و گاه صورتشان در چنان غمی فرو می رفت که انگار بزرگ ترین غم جهان بر شانه شأن فرو خوابیده است .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.