بریدۀ کتاب

مانولیتو به سفر می رود
بریدۀ کتاب

صفحۀ 27

راستش زندگی چیز عجیبی است.یک روز همه سرت داد می زنند، هیچ کس تو را نمی خواهد و همه به تو پشت می ‌کنند.و چند ساعت بعد،همان آدم ها خودشان را برای تو به کشتن می‌دهند‌.در آن لحظات،احساس می‌کنی که آدم مهمی هستی و برای دیگران و به طور کلی برای بشریت،فردی ضروری به حساب می‌آیی.

راستش زندگی چیز عجیبی است.یک روز همه سرت داد می زنند، هیچ کس تو را نمی خواهد و همه به تو پشت می ‌کنند.و چند ساعت بعد،همان آدم ها خودشان را برای تو به کشتن می‌دهند‌.در آن لحظات،احساس می‌کنی که آدم مهمی هستی و برای دیگران و به طور کلی برای بشریت،فردی ضروری به حساب می‌آیی.

35

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.