بریدهای از کتاب سنگدل اثر ماریسا مییر
1403/9/25
صفحۀ 452
کاترین گفت:《این مرد رو بهخاطر قتل جست،دلقک دربار سرزمین دلها،به مرگ محکوم میکنم.》حرفش را بدون ذره ای احساس گفت. ردونشانی از عشقی آرزو یا درد در دل شکسته اش نداشت. آن روز در سرزمین دلها روز جدیدی بود و کاترین ملکه بود. _گردنش رو بزن.
کاترین گفت:《این مرد رو بهخاطر قتل جست،دلقک دربار سرزمین دلها،به مرگ محکوم میکنم.》حرفش را بدون ذره ای احساس گفت. ردونشانی از عشقی آرزو یا درد در دل شکسته اش نداشت. آن روز در سرزمین دلها روز جدیدی بود و کاترین ملکه بود. _گردنش رو بزن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.