بریدهای از کتاب اینجا بدون تو اثر محبوبه بلباسی
1404/4/2
صفحۀ 72
فعلاً قرار بود فقط ما خانمها را بفرستند آن طرف مرز .دیگر داشت گریه ام در میآمد. جلدی آمدم محمد را صدا زدم. گفتم:« آخه یعنی چی آخه من تنها کجا برم؟ منو دست کی میسپری؟» « دست امام حسین(علیهالسلام)» لال شدم.
فعلاً قرار بود فقط ما خانمها را بفرستند آن طرف مرز .دیگر داشت گریه ام در میآمد. جلدی آمدم محمد را صدا زدم. گفتم:« آخه یعنی چی آخه من تنها کجا برم؟ منو دست کی میسپری؟» « دست امام حسین(علیهالسلام)» لال شدم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.