بریده‌ای از کتاب کشتی پهلو گرفته اثر سیدمهدی شجاعی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 76

غم به جراحت می‌ماند.یکباره می‌آید اما رفتنش،التیام یافتنش و خوب شدنش با خداست.و در این میانه،نمک روی زخم و استخوان لای زخم و زخم بر زخم،حکایتی دیگر است.حکایتی که نه می‌شود گفت و نه می‌توان نهفت. حکایت آتشی که می‌سوزاند،خاکستر می‌کند اما دود ندارد،یا نباید داشته باشد.

غم به جراحت می‌ماند.یکباره می‌آید اما رفتنش،التیام یافتنش و خوب شدنش با خداست.و در این میانه،نمک روی زخم و استخوان لای زخم و زخم بر زخم،حکایتی دیگر است.حکایتی که نه می‌شود گفت و نه می‌توان نهفت. حکایت آتشی که می‌سوزاند،خاکستر می‌کند اما دود ندارد،یا نباید داشته باشد.

18

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.