بریده‌ای از کتاب سلوک اثر محمود دولت آبادی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 10

آخرین پک را می زد و مانده سیگار را از بالای شیشه اتومبیل پرت می کرد بیرون و شیشه را پایین تر می کشید مبادا « او» شیشه سمت خودش را پایین بکشد و باد غروب پاییز سینوس هایش را بیازارد

آخرین پک را می زد و مانده سیگار را از بالای شیشه اتومبیل پرت می کرد بیرون و شیشه را پایین تر می کشید مبادا « او» شیشه سمت خودش را پایین بکشد و باد غروب پاییز سینوس هایش را بیازارد

11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.