بریدهای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی
1404/2/16
صفحۀ 274
مغز من صبح تا شب توی کورهپزخانه خشت میزند. شب که میآید توی اتاق مثل جنازه میافتد روی تخت. دمر میخوابد و هی فکر میکند.
مغز من صبح تا شب توی کورهپزخانه خشت میزند. شب که میآید توی اتاق مثل جنازه میافتد روی تخت. دمر میخوابد و هی فکر میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.