بریده‌ای از کتاب کیمبرلی چانگ اثر جین کواک

mobina

mobina

1403/12/18

بریدۀ کتاب

صفحۀ 134

خاله پائولا یک لحظه چهره مودبش را کنار زده بود و ما چهره تاریک و سیاه آن چهره مودب را دیده بودیم. ما اجازه داشتیم آنجا کار کنیم و نباید برای او هیچ دردسری درست می‌کردیم، اما او نمی‌خواست ما موفق‌تر از او باشیم.

خاله پائولا یک لحظه چهره مودبش را کنار زده بود و ما چهره تاریک و سیاه آن چهره مودب را دیده بودیم. ما اجازه داشتیم آنجا کار کنیم و نباید برای او هیچ دردسری درست می‌کردیم، اما او نمی‌خواست ما موفق‌تر از او باشیم.

28

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.