بریدۀ کتاب

بازی وراثت

4.0

6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 17

گریسون پوزخند زد. «یه دقیقه به شما دو تا وقت می‌دم.» نگاهش بیشتر از آنچه باعث آرامش باشد، روی من ماند و بعد، بدون یک کلمۀ دیگر، با گام‌های بلند از در بیرون رفت

گریسون پوزخند زد. «یه دقیقه به شما دو تا وقت می‌دم.» نگاهش بیشتر از آنچه باعث آرامش باشد، روی من ماند و بعد، بدون یک کلمۀ دیگر، با گام‌های بلند از در بیرون رفت

24

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.