اوایل که کتاب را دستم گرفته بودم و شروع کرده بودم به خوندش، احساس میکردم کتاب را وسطهای مطالعه کنار خواهم گذاشت، اما هرجه جلوتر میرفتم بیشتر ازش خوشم می اومد و شیفتهاش میشدم. زمانی هم که کتاب را تمام کردم، یک حسی بهم میگفت کع ایکاش هیج وقت تموم نمیشد و همینطوری داستان ادامه میداشت. بخش هاب آخر کتاب خیلی برام تاثیرگذار بود، مخصوصا اون نیایش ها و توصیفاتی که از وابستگی خودش به فروشگاه و محیط کارش داشت. وقت بکنم باز هم ترجیح میدم دوباره بخونمش. یکی از اثرهای دلنشین بود. در عین حال که قصهای که داره تعریف میکنه، به ظاهر ساده و روتین هست، خیلی نکات ریزی هم توش هست که آدم رو به تفکر وادار میکنه.