سعید سوخته سرایی

سعید سوخته سرایی

@saeed_sookhtesaraei

34 دنبال شده

12 دنبال کننده

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

فعالیت‌ها

ابن مشغله

2

صد سال تنهایی
آقای مارکز عزیز داستان زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا را در روستای خیالی ماکوندو به سبک رئالیسم جادویی آورده و یک شاهکار پیچیده دوست‌داشتنی خلق کرده.
البته دوست‌داشتنی بودن آن نظر من است و خیلی‌های دیگر این‌طور فکر نمی‌کنند و می‌توانم حدس‌هایی بزنم که چرا دوستش ندارند. شاید برخی دلایلش این‌ها باشد.
۱. سبک رئالیسم جادویی که ممکن است برخی آن‌را نپسندند.
۲. پیچیده بودن. داستان پر از اسم های تکراری در نسل‌های متفاوت است و این خودش باعث سردرگمی می‌شود به‌خصوص اگر نخواهی آن را با تمرکز و در فضای آرام بخوانی. (من در مترو خواندم و واقعا از این جهت اذیت شدم).
موارد دیگری هم به ذهنم می‌رسد اما به همین ها بسنده می‌کنم.

تنهایی و تکرار تاریخ از مضامین اصلی صد سال تنهایی هستند. به شکلی استادانه نشان داده شده که چطور شخصیت‌ها با وجود زندگی در کنار دیگران، همچنان احساس تنهایی می‌کنند (واقعا چرا؟) و سرنوشت‌های مشابه در هر نسل تکرار می‌شود. و اینها همیشه برایم مسائل مورد مطالعه و جذاب بوده‌اند و نمایش فوق‌العاده آنها در طول داستان خیلی دوست‌داشتنی بود.
اولین باری بود که رئالیسم جادویی می‌خواندم. اولش کمی اذیت شدم اما کم کم دیدم چقدر بامزه و دوست‌داشتنی است.(مثلا یکی از شخصیت‌های داستان می‌میرد و بعد از مدتی از مرگ خسته می‌شود و بر می‌گردد و بازگشتش برای هیچ کسی عجیب نیست. دفعه بعد دوباره می‌میرد و این دفعه بر نمی‌گردد و این هم برای کسی عجیب نیست.) به نظرم رئالیسم جادویی یعنی عجیب نبودن چیزهای عجیب برای کاراکترهای داستان و نویسنده.
نمایش قدرت و نحوه تأثیرگذاری آن بر افراد و جامعه هم خیلی جالب بود. در طول داستان، قدرت در دست شخصیت‌های مختلفی قرار می‌گیرد و هر بار که افراد یا گروهی به قدرت می‌رسند، فساد و انحطاط نیز به دنبال آن می‌آید و این چرخه‌ در جامعه تکرار می‌شود.
کار دیگری که برای من کرد و دوستش داشتم این بود که باعث شد کلی در موردش بخوانم و نقد گوش کنم تا بتوانم داستان را بهتر و بیشتر متوجه شوم و این کششی بود که خود داستان در من ایجاد کرده‌بود.
آقای مارکز یک عالمه نکات ریز در جای جای داستان قایم کرده که آن‌هایی که علاقه دارند کم کم آن‌ها را پیدا کنند و لذت ببرند. که اگر تحلیل‌ها و نقد‌ها را نخوانده بودم، متوجه‌شان نمی‌شدم. البته ندانستن آنها به داستان صدمه‌ای نمی‌زند. اما خب، نمره اضافی دارد. :))
در نهایت، صد سال تنهایی از آن دسته کتاب‌هایی است که هر خواننده علاقه‌مند به ادبیات باید یک روزی تجربه‌اش کند. داستان چندلایه، شخصیت‌های پیچیده و فضاسازی منحصر به فرد آن، تجربه‌ای متفاوت ایجاد می‌کند.
          آقای مارکز عزیز داستان زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا را در روستای خیالی ماکوندو به سبک رئالیسم جادویی آورده و یک شاهکار پیچیده دوست‌داشتنی خلق کرده.
البته دوست‌داشتنی بودن آن نظر من است و خیلی‌های دیگر این‌طور فکر نمی‌کنند و می‌توانم حدس‌هایی بزنم که چرا دوستش ندارند. شاید برخی دلایلش این‌ها باشد.
۱. سبک رئالیسم جادویی که ممکن است برخی آن‌را نپسندند.
۲. پیچیده بودن. داستان پر از اسم های تکراری در نسل‌های متفاوت است و این خودش باعث سردرگمی می‌شود به‌خصوص اگر نخواهی آن را با تمرکز و در فضای آرام بخوانی. (من در مترو خواندم و واقعا از این جهت اذیت شدم).
موارد دیگری هم به ذهنم می‌رسد اما به همین ها بسنده می‌کنم.

تنهایی و تکرار تاریخ از مضامین اصلی صد سال تنهایی هستند. به شکلی استادانه نشان داده شده که چطور شخصیت‌ها با وجود زندگی در کنار دیگران، همچنان احساس تنهایی می‌کنند (واقعا چرا؟) و سرنوشت‌های مشابه در هر نسل تکرار می‌شود. و اینها همیشه برایم مسائل مورد مطالعه و جذاب بوده‌اند و نمایش فوق‌العاده آنها در طول داستان خیلی دوست‌داشتنی بود.
اولین باری بود که رئالیسم جادویی می‌خواندم. اولش کمی اذیت شدم اما کم کم دیدم چقدر بامزه و دوست‌داشتنی است.(مثلا یکی از شخصیت‌های داستان می‌میرد و بعد از مدتی از مرگ خسته می‌شود و بر می‌گردد و بازگشتش برای هیچ کسی عجیب نیست. دفعه بعد دوباره می‌میرد و این دفعه بر نمی‌گردد و این هم برای کسی عجیب نیست.) به نظرم رئالیسم جادویی یعنی عجیب نبودن چیزهای عجیب برای کاراکترهای داستان و نویسنده.
نمایش قدرت و نحوه تأثیرگذاری آن بر افراد و جامعه هم خیلی جالب بود. در طول داستان، قدرت در دست شخصیت‌های مختلفی قرار می‌گیرد و هر بار که افراد یا گروهی به قدرت می‌رسند، فساد و انحطاط نیز به دنبال آن می‌آید و این چرخه‌ در جامعه تکرار می‌شود.
کار دیگری که برای من کرد و دوستش داشتم این بود که باعث شد کلی در موردش بخوانم و نقد گوش کنم تا بتوانم داستان را بهتر و بیشتر متوجه شوم و این کششی بود که خود داستان در من ایجاد کرده‌بود.
آقای مارکز یک عالمه نکات ریز در جای جای داستان قایم کرده که آن‌هایی که علاقه دارند کم کم آن‌ها را پیدا کنند و لذت ببرند. که اگر تحلیل‌ها و نقد‌ها را نخوانده بودم، متوجه‌شان نمی‌شدم. البته ندانستن آنها به داستان صدمه‌ای نمی‌زند. اما خب، نمره اضافی دارد. :))
در نهایت، صد سال تنهایی از آن دسته کتاب‌هایی است که هر خواننده علاقه‌مند به ادبیات باید یک روزی تجربه‌اش کند. داستان چندلایه، شخصیت‌های پیچیده و فضاسازی منحصر به فرد آن، تجربه‌ای متفاوت ایجاد می‌کند.
        

89

77

سلام. سلامت باشید. ممنون از توجه شما. در پروفایل خودم یک لیست کتاب با موضوع اقتصاد خانواده گذاشتم. حول همین موضوع مطالعه خواهیم کرد. فقط اولین کتاب در زمینه گفت‌وشنود خواهد بود. مخاطبین بهخوان فکر کنم نوجوان و بزرگسال باشند که برای همه این افراد می‌تونه مفید باشه. درخدمتتون هستم
سلام. در این باشگاه روزی ده دقیقه(با توجه به کتاب تعداد صفحه مشخص می شود) کتاب با موضوع اقتصاد خانواده می خوانیم و هفته‌ای یک جلسه دورهمی مجازی یا حضوری برای گفت‌و‌شنود برگزار می‌کنیم(بین خودمون بمونه و بهخوان نفهمه، فیلم با این موضوع هم میبینیم😜). فرصت خوبی برای همه ماست. همراه شوید 🙂🌻

150 عضو فعال

آغاز فعالیت 1403/7/25

0