تو برایم دلپذیری تو برمن مسلطی اما ظاهرا تسلیمی.

اگر تمام دنیا هم از تو بدشان بیاید و اعتقاد داشته باشند که گناهکاری ، تاوقتی وجدانت آسوده است و تورا خطاکار نمی‌داند بدون دوست نمی مانی :)

دلم برای رسیدن به آزادی لک زده بود. برای رسیدن به آن دعا کردم. انگار دعایم را باد برد.

حرف زدن از موضوعات عمیق برای من سخت است و بیشتر چیزها برای من عمیق اند!

روی زمین چیزی به اسم آزادی وجود ندارد.فقط انواع مختلفی از زنجیرها وجود دارد و آدم ها آنهارا باهم مقایسه می کنند. تو الان فکر میکنی آزادی چون از نوع عجیب و تحمل ناپذیری از زنجیر فرار کرده ای. اما واقعا آزادی؟تو عاشق منی.این خودش یک زنجیر است!