درمان شوپنهاور اروین دی یالوم ،اثری بسیار عمیق و فلسفی و پر از واکاوی های شخصیت پردازی بود؛فیلیپ (نمونه برگرفته از آرتور شوپنهاور)که در زندگی اش هیچ ارتباط عمیقی نداشته است و از ۱۳ سالگی پدرش که مردی سرد و بی تفاوت نسبت به او بود را از دست داد و سال ها هم با مادرش حرف نزد و هیچ وقت با هیچ کس وارد رابطه ای عمیق و احساسی نشد،خود را در قلعه ای از انزوا حبس کرده است و معتقد است به دور از دیگران است که می تواند به اصل وجودی خودش باز گردد...
شخصا به عنوان خواننده ی این کتاب باور دارم که هرچه انسان دارای غنای درونی باشد، کمتر به بیرون از خود چنگ می آویزد؛اما نکته ی قابل توجه و مهمی خود را این جا نمایان می کند ، آن هم اینست که ما باید به حدی از بلوغ و رشد درونی دست یافته باشیم که بتوانیم با خودمان و رنج هایمان تنها بمانیم ،اما در عین حال هم یادمان باشد که بخشی از این غنای درونی از ارتباط با دیگران و عشق ورزیدن تامین می شود...!