بنیام

بنیام

@bENYAM

16 دنبال شده

12 دنبال کننده

            ➒¾
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

سکوی نه و سه چهارم ¾9

157 عضو

داس مرگ؛ ‏‫ابر تندر‮‬‏‫

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

بنیام پسندید.

4

بنیام پسندید.
          تبحر ساعدی؛ ساخت آدم‌های غریب

«غریب» یکی از بهترین توصیف‌هایی است که برای داستان‌های ساعدی به ذهنم رسید. یک ترس، یک خوف، یک دلهره، یک نمی‌دانم حس ترسناکی در دلِ داستان‌ها و آدم‌های توی داستان می‌شود حس کرد، اما پیدا نیست. نه در این «ترس و لرز»، که در دیگر مجموعه‌های ساعدی هم این حس وجود دارد. و حالا ترس و لرزی که انگار دنیایی شبیه دنیای عزاداران بیل ساخته با همان مدل آدم‌های خاص و مبهم، اما با این تفاوت که داستان‌های ترس و لرز با اقلیم جنوب آمیخته شده بود.
شاید تا اینجای کار، ساعدی را یک آدمِ متبحر در ساخت آدم و روستا دیده‌ام با آن حسی که در بالا گفتم. اما یکجای کار می‌لنگد، کم‌ پیش می‌آید بشود حرف حساب ساعدی را مستقیم درآورد. از لحاظ داستانی، داستان‌نویس نباید حرفش را مستقیم بزند و این حرفه‌ای بودن نویسنده را می‌رساند. اما بعضی وقت‌ها داستان چنان تمام می‌شود که با خودت می‌گویی «تموم شد؟ چی شد؟» و خیلی سؤال‌های دیگر.
و احساس می‌کنم ساعدی بیش از حد معمول از عنصر تعلیق استفاده می‌کند. شاید این حسن تلقی شود، که بی‌راه هم نیست.
        

25

بنیام پسندید.

30

بنیام پسندید.
          اگر اول عزاداران بیل را خوانده باشید این کتاب در مقایسه با آن و انتظاری که داستانهای آن کتاب در شما ایجاد می‌کند، چندان رضایت‌بخش نخواهد بود. مدام در طول خواندن کتاب با خودم گفتم این کجا و عزاداران بیل کجا؟ توصیف وضعیت و موقعیت خیلی کم در داستانها وجود دارد و بیشتر حول گفت‌وگو  می‌چرخد. برای همین بیشتر شبیه نمایش‌نامه شده تا داستان. ولی همان معدود توصیف‌هایی هم که در خلال گفت‌وگوها دیده می‌شود و بیشتر مربوط به توصیف دریا، هوا یا ماه است، با ساده‌ترین کلمات، زیباترین توصیف‌ها خلق شده که نشان از مهارت و استعداد ساعدی در کار کشیدن از زبان دارد. مثلا جایی می‌گوید: « باد اول شب خوابیده بود و ماه، کوچک و قرمز بالای برکه‌ی ایوب آویزان بود.»  
شخصیت‌هاچنان ساده و بدوی رفتار می‌کنند که کمی باورپذیری رفتارهایشان برای مخاطب دشوار می‌شود. مثلا در داستانی زکریا به سادگی خواهرش را به عقد مرد ناشناسی که خود را فردی باسواد و پولدار معرفی می‌کند درمی‌آورد. عجیب اینکه دیگر اهالی روستا هم او را برای این کار تشویق می‌کنند. زکریا در این مجموعه داستان شخصیتی مشابه اسلام در عزاداران بیل دارد. انگار او مغز متفکر آبادی است. ولی در این مجموعه داستان به هیچ وجه به اندازه‌ی عزاداران بیل کاراکترش کامل ساخته و پرداخته نشده است. اسامی شخصیت‌ها هم به نظرم با جغرافیای وقوع داستانها که در آبادی کوچکی در جنوب کشور و کنار ساحل دریا است، تطابق ندارد. از خواندن کتاب لذت بردم اما هرگز نتوانستم این فکر را از سرم بیرون کنم که ساعدی با بی‌حوصلگی و عجله داستانهای این کتاب را نوشته است.
        

16

بنیام پسندید.
          کتاب شامل 6 داستان کوتاه است که در 198 صفحه و در انتشارات نگاه منتشر شده است.

ساعدی در این کتاب به وضعیت نابسامان روستاهای جنوب در آن دوران اشاره می‌کند و فقر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را فریاد می‌زند که در بین روستائیان شایع است و خرافات تا عمق جان‌های شان رسوخ و نفوذ کرده است.

مردمی که خیلی ساده و نادان تصویر شده‌اند، تا جایی که به سادگی با پیشنهاد سادۀ یک فرد نادان یا حتی غریبه جان و مال خود را در معرض خطر و نابودی قرار می‌دهند.

آنها ترسو هستند و همیشه منتظرند یک نفر دیگر پا پیش بگذارد و برایشان کاری انجام دهد و به دنبال یک قهرمان و روشنفکر هستند. 

زکریا که ناخدای لنج خریداری شدۀ اهالی روستا است؛ در واقع روشنفکر و دلسوز مردم است و بارها با عقل، فهم، شجاعت و کمک‌هایش جان بسیاری از اهالی را نجات داده است و مورد اعتماد اهالی است؛ درست شبیه نقش مشدی اسلام در «عزاداران بَیَل» که البته خیلی کمرنگ‌تر از آن است.

این کتاب در واقع نمونۀ جنوبی «عزاداران بَیَل» است که تمام آن سادگی و بِلاهَت و دیگر مشکلات مردم روستاهای آذربایجان را در آن دوران، در بین مردم جنوب هم شاهدیم و ساعدی به خوبی آنها را به تصویر کشیده است. 

نثر و زبان نوشته روان و خوشخوان است و برخی تعبیرات زیبا و ابتکاری را به کار برده که لذت خواندن را چندین برابر می‌کند.

اما یک ایراد مهم و البته قابل چشم پوشی در برابر عظمت کار او در این کتاب؛ استفاده از واژگان و عبارات و اصطلاحات محلی جنوب است که بسیاری از خوانندگان، نه از معنا و مفهوم و نه از ویژگی‌های آن باخبر نیستند و چه بسا بخش‌هایی از داستان، به طور دقیق قابل فهم نیست و بهتر بود که این بخش‌ها را در پاورقی همان صفحه توضیح می‌دادند.

سبک نوشتن ساعدی در این کتاب هم، همان سهل و ممتنعی است که پیش از این در دیگر یادداشت‌های خود بر آثارش ذکر کردیم.
        

16

بنیام پسندید.

14

بنیام پسندید.
          نمایشنامه دروغ و سکوت اثر ناتالی ساروت، نویسنده و نظریه پرداز برجسته فرانسوی، یکی از آثار مهم در جنبش «رمان نو» و ادبیات «ضد رمان» محسوب می‌شود. این اثر با سبک روایی خاص و نگاه روان‌شناختی عمیق خود، به کاوش در احساسات پنهان، افکار درونی و تعاملات پیچیده انسانی می‌پردازد. ساروت با استفاده از تکنیک‌های نوآورانه، به مفاهیمی مانند حقیقت، هویت، زبان و روابط انسانی پرداخته و نشان می‌دهد که چگونه افراد در تعاملات روزمره خود، میان بیان حقیقت و پنهان‌کاری در نوسان‌اند.

در دروغ و سکوت، ساروت بر لحظات ناپایدار و گذرای ذهنی تمرکز دارد. او نشان می‌دهد که افراد چگونه در روابط خود از سکوت به‌عنوان ابزاری برای فریب یا فرار از حقیقت استفاده می‌کنند. در واقع، سکوت در این اثر به‌عنوان نوعی دروغ در نظر گرفته می‌شود که حقیقت را تحریف یا پنهان می‌کند. درون‌مایه‌های اصلی کتاب شامل:
هراس از حقیقت: شخصیت‌ها از مواجهه با واقعیت هراس دارند و در تلاش‌اند با دروغ یا سکوت از آن دوری کنند.
روابط انسانی شکننده: سوءتفاهم‌ها و عدم بیان صریح احساسات، ارتباطات میان افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
نقش زبان در هویت: زبان در این اثر نه‌تنها ابزاری برای بیان واقعیت است، بلکه وسیله‌ای برای پنهان‌کاری، ابهام و حتی فریب محسوب می‌شود.

ساروت در این اثر از ساختار روایی غیرمتعارف و مینیمالیستی استفاده می‌کند که ویژگی‌های اصلی آن عبارت‌اند از:
روایت غیرخطی: افکار و احساسات شخصیت‌ها به شکلی پراکنده و بدون توالی زمانی مشخص ارائه می‌شود.
دیالوگ‌های کوتاه و ناتمام: مکالمات شخصیت‌ها اغلب ناقص و پر از ایهام هستند، که خواننده را به درک لایه‌های پنهان دعوت می‌کند.
عدم شخصیت‌پردازی سنتی: ساروت از توصیف مستقیم شخصیت‌ها پرهیز می‌کند و به جای آن، بر واکنش‌های درونی و لحظه‌ای آنان تمرکز دارد.
استفاده از تکنیک «تروپیزم»: این مفهوم، که از ویژگی‌های بارز آثار ساروت است، به لحظات گذرا و واکنش‌های آنی اشاره دارد که اغلب در روابط انسانی نادیده گرفته می‌شوند.

در این نمایشنامه، شخصیت‌ها به‌جای نام‌های معمول، با کدهایی مانند ز۱، ز۲، م۱، م۲ مشخص شده‌اند. این انتخاب از سوی نویسنده چند هدف را دنبال می‌کند:
حذف هویت فردی: ساروت قصد دارد شخصیت‌ها را از ویژگی‌های فردی جدا کند تا بر احساسات مشترک انسانی تمرکز کند.
جهانی‌سازی روایت: استفاده از حروف و اعداد باعث می‌شود شخصیت‌ها فراتر از فردیت‌شان، نماینده مفاهیمی عمومی در روابط انسانی باشند.
بی‌ثباتی هویت: هویت افراد در روابط انسانی دائماً در حال تغییر است و نام‌گذاری سنتی این پویایی را محدود می‌کند.
در میان شخصیت‌های بی‌نام، تنها ژان‌پیر نام دارد که خود به‌طور مستقیم در داستان حضور ندارد، بلکه دیگران درباره او صحبت می‌کنند. او نماد فردی است که در معرض قضاوت، شایعات و تحلیل‌های دیگران قرار دارد. ساروت با این انتخاب، نشان می‌دهد که چگونه انسان‌ها درباره دیگران صحبت می‌کنند و به قضاوت‌هایی می‌پردازند که ممکن است مبتنی بر حقیقت نباشند.

چگونه بهتر این کتاب را درک کنیم؟
برای فهم بهتر این کتاب، توصیه می‌کنم:
تمرکز بر احساسات به‌جای داستان: این نمایشنامه بیشتر درباره لحظات و واکنش‌های درونی شخصیت‌هاست تا روایتی خطی و مشخص.
خواندن آهسته و دقیق: سبک نوشتاری خاص ساروت نیاز به دقت و تأمل دارد. خواندن چندباره بخش‌های کوتاه می‌تواند درک بهتری ایجاد کند.
مقایسه با تجربیات شخصی: موقعیت‌های داستان ممکن است در زندگی واقعی نیز آشنا به نظر برسند و کمک کنند تا معنا بهتر درک شود.

و در آخر خواندن این کتاب را به افرادی توصیه می‌کنم که به ادبیات مدرن و سبک‌های روایی غیرمتعارف علاقه‌مند هستند، به‌ویژه کسانی که به تحلیل‌های روان‌شناختی شخصیت‌ها و کشف لایه‌های پنهان روابط انسانی توجه دارند. علاقه‌مندان به جنبش «رمان نو» و خوانندگانی که به دنبال تجربه‌ای متفاوت از روایت سنتی هستند، می‌توانند از مطالعه این کتاب لذت ببرند. همچنین، این اثر برای کسانی که به بررسی مفهوم زبان، حقیقت و هویت در ارتباطات انسانی علاقه دارند، گزینه‌ای مناسب است.
        

25