بنیام

بنیام

@bENYAM

3 دنبال شده

1 دنبال کننده

            ➒¾
          

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

گستردگی دنیای تالکین جزئیات زیاد اون و فشرده سازی جکسون باعث تفاوت‌ها با کتاب شده از طرفی کتاب‌های دوران سوم پیچیدگی کمتری به نسبت دوران دوم دارن که سریال در حال حاظر پخش میشه و بخاطر همین تفاوت ها امتیاز پایینی گرفته

4

بنیام پسندید.
ارباب حلقه ها؛ یاران حلقه
          خب راجب ارباب حلقه‌ها چی باید گفت؟ جز اینکه شاهکار ادبیات فانتزی محسوب میشه و بعد از سال‌ها هنوزم فانتزی جذاب و پر مفهومی داره؟ 

همچنین صحنه‌هایی داره که اصلا در فیلم گنجانده نشده. این یکی از دلایلی هست که خوندن کتاب رو علاوه بر دیدن فیلم پیشنهاد می‌کنم.
دلیل دیگه تفاوت شخصیت پردازی در کتاب و فیلم بود. مثلا شخصیت مری در کتاب خیلی پخته و حساب شده عمل می‌کرد ولی در فیلم خیلی شوت بود. بگذریم که پی‌پین همچنان همون شخصیت رو داشت. اما فرودو هم همون هابیت ترسو فیلم نبود و شجاعت بیشتری به خرج می‌داد. نکته جالب اینکه حدودا ۵۰ تا ۵۵ سال سن داره و  به غیر از این دلیل که ارباب سام محسوب میشه، سام او رو "آقای فرودو " صداش میزنه.

اما یه چیزایی این وسط اذیتم می‌کرد. اونم این بود که همش شرق و غرب می‌کرد و خیلی از این لحاظ‌ها گیج می‌شدم. اما خوبی نقشه‌های اول و آخر کتاب این بود که سریع ورق می‌زدم به اول کتاب، تا از موقعیت سر در بیارم‌. 
دوم ترجمه‌ی اون بود که به نظرم باز جای کار داره واقعا. ترجمه‌ای نبود که ازش خیلی لذت ببرم.
سوم هم دیالوگ‌های طولانی شخصیت‌ها بود که به شخصه خیلی روی این موضوع حساسم و یادم میاد اولای کتاب به خاطر همین نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و به کتابخونه برگردوندمش. اما دلم نیومد نخونمش. دوست داشتم دوباره صحنه‌های ناب فانتزی‌ش رو برای خودم مجسم کنم. اما راستش هیجان فیلم رو خیلی بیشتر می‌پسندم. 

همه‌ی این‌ها به کنار، ویژگی داستان کلاسیک همینه.

با این حال فکر می‌کردم از خوندن کتابش بی نیازم و به جلد دوم به بعد نیازی ندارم اما دیدم نه، نمیشه! 
        

4

روی ماه خداوند را ببوس

0

بنیام پسندید.

156

بنیام پسندید.
سام نامه: طومار نقالی
          شاهنامه فردوسی یا امیر ارسلان نامدار؟ مسئله این است...

بعد از اینکه شاهنامه فردوسی سروده شد و جای خودش رو بین مردم باز کرد و کلی مورد استقبال قرار گرفت ، خیلی ها شروع کردن به خوندن و روایت کردن اشعار و قصه های این اثر سترگ جهانی بین مردم کوچه و بازار و همین موضوع هم باعث شد که شاهنامه و شاهنامه خوانان بیش از پیش بین مردم و در دل اون ها جایگاه رفیعی پیدا کنند.
این استقبال باعث شد که هم دشمنان شاهنامه مخصوصا کسانی که از  این اثر که ایران و ایرانی و پهلوان های ایرانی رو بالا برده ، ناراضی بودند و هم کسانی که به دنبال تکرار موفقیت این اثر بودند و می‌خواستند چیزی در سطح این اثر بنویسند و مثل فردوسی برای خودشون جایگاهی دست و پا کنند ، دست به تقلید و خلق آثاری مشابه این اثر بزنند...

دسته اول ، آثاری مثل اسکندرنامه،  خاور نامه و حمزه نامه رو سرودند که بعدها این آثار دستمایه مناقب خوانان و فضائل خوانان شد ، کسانی که مثل نقالی از روی همین آثار و بعدا آثاری که خودشون خلق کردند به نقل داستان هایی از رشادت ها و پهلوانی های خلفای اهل سنت و امامان شیعه پرداختند. 
دسته دوم هم دست به خلق آثاری از پهلوانان دیگه ای از شاهنامه و یا کسانی که در شاهنامه نبودند ، زدند و قصه های دیگه ای از این اثر بزرگ رو به نظم در آوردند مثل ابومسلم نامه ، گرشاسب نامه ، سام نامه ، فرامرزنامه بزرگ و کوچک ، جهانگیر نامه و...
اینها بعدا دستمایه نقال ها شد و این داستان ها رو نقل می کردند. 
بعدها نقال ها و کسانی که اشعار فردوسی رو میخوندند ، وقتی نقل شون خیلی مورد توجه قرار می‌گرفت و مردم قصه گویی اونها رو دوست داشتند ، دست به نوشتن طومارهای نقالی می‌زدند،  طومارهایی که قصه همون شخصیت های شاهنامه رو روایت می‌کردند اما داستان هاشون فرق می کرد و در شاهنامه وجود نداشت.
نقال ها بعدا دست به نقل قصه های عامیانه مثل سمک عیار،  امیر ارسلان نامدار،  شیرویه نامدار ، حسین کرد شبستری و... هم می‌زدند.

بعضی از نقال ها هم منظومه های قدیمی که به تقلید از شاهنامه سروده شده بودند رو به زبون ساده و به شکل طومار در میاوردند و نقل می‌کردند که حسابی مردم دوست داشتند و لذت می‌بردند.

سام نامه ، یکی از همین منظومه ها و کتاب حاضر طومار نقالی این منظومه ست.
سام پدر زال و پدربزرگ رستمه که از نسل گرشاسب ، پهلوان اساطیری ایران و فرزند نریمان پهلوان دیگه ایرانیه که در زمان منوچهر نوه ایرج زندگی می‌کرده.  داستان سام به خاطر ماجراش با زال و بردنش به کوه و بعدا برگردوندنش معروفه و البته نقش مهمی هم در داستان آرش کمانگیر داره که البته در شاهنامه فردوسی موجود نیست.

منظومه سام نامه ، داستانی تخیلی و خارج از شاهنامه فردوسی رو نقل میکنه. اینکه سام نامه کِی نوشته شده و کی سروده رو نمیدونم اما طوماری که من خوندم ، شباهت زیادی به داستان امیر ارسلان نامدار داشت که آخرش هم کاملا کپی از شاهنامه فردوسی بود.

داستان از جایی شروع میشه که سام از منوچهر میخواد که اجازه بده کمی استراحت بکنه و منوچهر هم اجازه میده. سام به شکار میره و اونجا یک پری ، که عاشق سام شده اونو میدزده و میبره حبسش میکنه و ازش میخواد که با هم ازدواج کنن. سام اونجا عکس دختر خاقان چین رو میبینه و عاشقش میشه ( مقایسه کنید به امیر ارسلان ) و بعد راهی چین میشه تا این دختر رو به دست بیاره... در این راه با انوع و اقسام حیله ها و نیرنگ های شاه چین و وزیرش ، حیوان ها و دیوها و جادوگرها و طلسم هاشون میجنگه ( کاملا مشابه امیر ارسلان رومی ) و دست آخر هم ماجرای تولد زال تا تولد رستم ، مطابق شاهنامه در این طومار نقل شده.

نمیدونم ، سام نامه اصلی داستان رو چطوری بیان کرده اما این طومار به طور قطع تحت تاثیر داستان امیر ارسلان قرار داره.

در کل کتاب خوب و لذت بخشیه ، اگر به اساطیر و داستان های عامیانه ایرانی علاقه دارید، پیشنهاد میکنم که این طومار رو حتما بخونید.
        

32

پا به دنیای جدید و جذابی گذاشتید و حتمی #سیلماریلیون و #فرزندان_هورین رو هم تو برنامه هاتون بذارید، از سه گانه و هابیت جذابیت بیشتری دارن مخصوصا فرزندان هورین که در بین کتاب‌های تالکین توی صدره برام

18

بنیام پسندید.
هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره"

18

بنیام پسندید.
فابیان
          یاکوب فابیان، مردِ جوانِ ۳۲ ساله‌ایه که تنها در برلین زندگی می‌کنه، قلبش ضعیفه و در حال حاضر شغلش مربوط به ساختِ آگهیِ تبلیغاتی سیگاره.
در طیِ این داستان علاوه بر ارتباطِ فابیان و دوست صمیمی‌اش “لابوده” و تجربه‌ی عشقش با “کورنلیا”، با آدم‌هایی مواجه می‌شیم که تحتِ فشارِ بیکاری و مشکلاتِ اقتصادی‌ان، و هر کدوم به شکلِ خاصی تو این موقعیت واکنش نشون میدن؛ و البته می‌بینیم که چطور این جامعه‌ی فاسد و در حالِ سقوط رویِ این آدم‌ها و حتی روابطشون تاثیر می‌ذاره…
توی این جامعه‌ی آشفته‌ی برلین، ما هم مثل فابیان از آدم‌های مختلف و انتخاب‌هاشون تعجب می‌کنیم و خشمگین می‌شیم. از نظرِ فابیان تا زمانی که اخلاق و شرافت نباشه، و تا زمانی که آدم‌ها تغییر نکنن هیچ‌چیزی شرایط رو بهتر نمی‌کنه.
مثلا این بخش‌ها از کتاب:
«تو می‌خوای قدرت داشته باشی. می‌خوای طبقه‌ متوسط رو به پایین رو‌ جمع کنی و رهبرشون بشی. می‌خوای سرمایه رو کنترل کنی و حقوقِ پرولتاریا رو به رسمیت بشناسی. بعدشم می‌خوای به ساختنِ یه کشورِ متمدن کمک کنی که عینِ بهشت می‌مونه. منم بهت می‌گم: تویِ این بهشتتم مردم باز دهنِ همدیگه رو جر می‌دن! من یه هدف سراغ دارم، ولی ظاهرا متاسفانه هدف حساب نمی‌شه. دلم می‌خواد کمک کنم تا مردم معقول و شریف باشن.»

«منتظرِ پیروزیِ شرافتم، بعدش با کمالِ میل در خدمتِ دنیام. ولی انتظارم مثل انتظارِ یه کافر واسه معجزه‌اس.»

پی نوشت:
معلوم نیست عشق همیشه راهِ نجاته یا باید در زمانِ درست اتفاق بیفته تا نجات‌بخش باشه!
        

28