این کتاب از اون دست کتاب هایی هست که از نظر من نباید به صورت پروژه ای مطالعه شود، بلکه هر از گاهی تورقی بشه و نکاتی برای اصلاح روش زندگی از آن گرفته شود.
قدرت عادت می تواند خود باعث ایجاد عادتی همچون کتابخوانی شود.
کتاب داستان وار و قطعا مبتنی بر تجربه و آزمایش هست. به لحاظ علمی بعضا طراحی آزمایش ها دارای خطا هستند. همونطور که مسایل اجتماعی و روانی بسیار به شرایط وابسته است، به نظر میاد بهتر باشه این دست کتاب ها در سطح همان رمان های شرکتی در نظر گرفته شده و به قول معروف، آیه قرآن نپنداریمشان.
          

            کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن ،یکی از کتاب هایی هست که به نظرم تونست خیلی زیبا حرکت جهادی یک انسان ( مهندس نجات بخش) رو در اقتصاد مقاومتی کشورمون نشون بده.
و به‌نظرم شاید ،این کتاب جزو اولین کتابی است که همچین الگوهایی رو در اقتصاد مقاومتی مطرح می‌کند. 
و چیزی که در اين کتاب و کتاب های دفاع مقدس، ما میتونیم یاد بگیریم اینه که ، در هرجا و هر انسانی که باشیم ، وقتی نگاه درستی به زندگی و وظیفهمون داشته باشیم و باتمام وجود به‌خدا توکل کنیم و حرکت کنیم برای انجام وظیفه ، کار های خیلی بزرگی رقم می زنیم .
          

            پاره‌ای از متن کتاب: 

روستاییان منطقه‌ای دورافتاده در دره مرکزی افغانستان اطلاعیه‌ای رادیویی را در مورد یک برنامه جدید چندین میلیون دلاری برای بازسازی منازل مسکونی در منطقه‌شان شنیدند. پس از مدتی طولانی، تعداد کمی تیرک چوبی توسط کارتل حمل بار «اسماعیل خان»، رهبر سرشناس گروهی از مجاهدین پیشین و عضو دولت محلی افغانستان تحویل شد. اما این تیرک‌ها بسیار بزرگتر از آن بودند که در این منطقه به کار آیند، لذا روستاییان تنها استفاده ممکن را از آنها بردند: استفاده به‌عنوان هیزم.

پس چه بر سر میلیون‌ها دلار پولی که به روستاییان وعده داده شده بود آمد؟ از آن مبلغ ۲۰ درصد به‌عنوان هزینه‌های دفتر مرکزی سازمان ملل در ژنو برداشته شد، باقیمانده آن به‌عنوان پیمانکاری دست‌دوم به یک سازمان غیردولتی واگذار شد که ۲۰ درصد دیگر را برای هزینه‌های دفتر مرکزی خود در بروکسل برداشت و به همین ترتیب در سه لایه دیگر نیز برای هر طرف حدود ۲۰ درصد دیگر از آنچه باقی مانده بود برداشت شد. پول کمی که نصیب افغانستان شد به مصرف خرید چوب از غرب ایران رسید و بیشتر آن را کارتل حمل بار اسماعیل خان دریافت کرد تا قیمت‌های کاذب حمل و نقل را پوشش دهد. حتی همین که آن تیرک‌های چوبی بسیار بزرگ به روستا وارد شد خود یک معجزه بود.

از کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند»، ترجمه میردامادی و نعیمی‌پور، درباره ناکامی کمک‌های خارجی، ص۵۹۵-۵۹۶.