عین را الف میم

عین را الف میم

@abdoalhasani

38 دنبال شده

20 دنبال کننده

            
مشغول نمیدانم ها .... !  
          
jahan789

یادداشت‌ها

                باسم علیم 
یا مهدی ادرکنی ! 
« این رسم زیبا را مرحوم شیخ محمد تقی آملی رضوان الله تعالی علیه داشتند که اول هر نوشتاری زیر بسم الله... رو مزین به ذکر یا مهدی ادرکنی میکردند » 

جهان جدید آنقدر جدید است که هنوز عده ای از دانشمندان از سنت بیرون نیامده و عده ای هم در حیرت و تعجب سالیانه ی شبهات و پرسش ها و دغدغه های جدید و عده ای هم غرق در مدرنیته به گمان بی ارزش بودن سنت خود را فروختن ... خلاصه بازار شلوغی است این وسط ... 

جنس مباحث کلام جدید امتداد الهیات مسیحی پروتستان و نتیجه ی تنش های اندیشمندان با دین مسیحیته اما خب بعضی از بحث های اون به همه ی ادیان بر میخوره و این قضیه رو جدی تر می‌کنه که باید بهش اهمیت داد
 خب آقای خسروپناه واقعا شخصیت ارزنده ای در این زمینه است چون تقریبا کل دنیا رو حضوری دیده و از طرفی تو فلسفه و عرفان هم به قدری کار کرده ولی چقدر نمیدانم در این حد که فصوص بگه خوبه ... 
 ایشون یک تعبیری رو به تعریف کلام که از قبل « در کتاب مواقف و مقاصد و شرح مصطلحات و ... مشهور بین متکلمین » در کلام سنتی به دفاع از دین و اثبات اون بوداضافه کرده و اون هم تعبیر «تبیین» است که این خیلی ارزشمنده از این جهت  وسعت نگاه ایشون رو می‌رسونه ولی از طرفی باید پارادایم کلام رو از فلسفه و فلسفه رو  از عرفان در گام نخست جدا کنیم و در نتیجه یکی کنیم که این روش حکمای متأله متقدم و متاخر بوده مثل جناب میرداماد و اخیر هم ذوالفنون عصر و عجیب الدهر جناب علامه ی حسن زاده آملی که اعتقادشون بر امتداد این علوم در یک سیطره ی موضوعی است فارجع الی تعلیقات اسفار و تعلیقات آغاز و انجام خواجه .... 

به طور کلی خوانش درست کلام جدید برای هر جوانی امروزه خیلی لازمه چون بستر اندیشه ی غرب و شاکله های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ... رو از همین حیطه میگیره  و فهم دقیق اومانیسم و ساحات مختلف اون رو تو این فضا بهتر میشه درک کرد 

😅 البته فیلم دیدن با این رویکرد بعد از تحصیل هم کمک می‌کنه ولی با نسخه های ایرانیش .. 😂  

خلاصه معرکه آلاراء شدیدی تو این بحث است که واقعا عده ای سنتی محض اند و عده ای برده ی مدرنیته که بازم آقای خسروپناه در بحث جریان شناسی خیلی خیلی قشنگ دسته بندی می‌کنه البته یکی دونفر رو اشکال داشتم ولی فرصت نشده ازشون بپرسم ... 

نکته ؛ 
الهیات مسیحیت رو اگه خونده باشی خیلی بیشتر ریشه ی این شبهات رو میتونی درک‌کنی  _ کتاب های آقای پارسانیا هم خیلی ظاهراً خوبه البته من نسبت به ایشون کار نکردم ولی دوستانم گفتن که قوت داره ان شاءالله توفیق بشه از همه ی استاد ها استفاده کنیم 

در هر رشته ای که باشید فهم این حرکت تاریخی و تمدنی  به ما کمک می‌کنه که جهان با چه تئوری به ایدئولوژی رسیده و واقعا بعد از کلام جدید آدم می‌فهمه نامه ی امام به گورباچوف (یا گورباچف🧐) از چه نگاه  وسیعی از امام ره میومد ... 
✋ در مورد  یک کتابی هم  گورباچف داره « دومین انقلاب روسیه » یه بار مینویسیم اگه خدا توفیق زنده بودنم رو بده 


عید مبارک 
یا علی مدد 
        

2

                باسم علیم 
شکر بی حد آن صمد ... 


یکی از مرز های علمی درمانی بالینی جهان جدید بحث شریف هزار ساله ی تراث علمای اسلامیه که البته قبلش از نفس ارسطو شروع میشه و تا آخرین نفر که صاحب انقلاب در این بحثه شخصیتی که چند سال پیش دار جسد رو رها کرد و رفت به مقام لا یقفی ... 🪽😞

اما به طور کلی غرب خیلی در این مسیله مضطربه وقتی گوستاو یونگ روانشناسی فرا طبیعی رو مطرح کرد آنقدر در این زمینه عقب بود که هزاران مورد آزمایشگاهی نهایتاً در مسیله ی شخصیت ورود کرد اما جامعیت علمای ذوالفنون از اونها یک حقیقت واحد بین روانشناسی بالینی و نظری و یک طبیب حاذق بارع کامل و یک فیلسوف انسان شناس در معیت نفسی قدسی از تصوف اهل بیتی ع تونست انقلابات بزرگی در دایره ی علمی ایجاد کنه مثل کتاب الطب الروحانی رازی و مثل طهاره الاعراق ابن مسکویه در اخلاق که البته بازهم جامع و کامل نبود کما اینکه معراج السعاده هم این نقصان ها رو داشت ولی با کتاب های مرحوم کرمانی مثل علاج الارواح و ... مقداری جمعیت علوم در درمان شفایی ورود کرد و الهیات حضور پر رنگ تری در درمان و پزشکی و بدن شناسی و ... داشت ولی الحق و الانصاف اگه توانش بود در مورد خمسین کتب جابر و مخصوصا کتاب الحدود یکم. می‌نوشتم تا ببینیم چه نامردی در حق تاریخ علمی شیعه کردیم ... 👳🤕 

ولی خب بگذریم این مسئله سره دراز داره آخه نقطه های ورودش به اوایل خلقت و حضور در تضاد معنا پیدا کرد یعنی از همون اول مکانیزم زندگی با معیت بدن و روح قدسی یکی از دغدغه های پیچیده ی مردمان بود و همین هم ریشه ی سنن و ملل و اعتقادات خاصه ی مکتبی و فرقه ای شد چون می‌دانستند و می‌دیدند که عالم اثر و موثر همه ی زندگی اونا رو گرفته و لذا آداب و سنن برای تطبیق میچیدند وایییی که چقدر مباحثه ی توپی میشه در این مورد انجام داد 😬😑 ... 

این کتاب جف لوین یکی از اون کتاباس که مقداری این مرز رو درک کرده و تونسته مشاهداتی رو با این مسأله درک کنه کهالبته طبیعتاً ناظر به الهیات مسیحیته که اینجا باید بگیم الهیات مسیحیت با کل سر مسئله هاش شاید به نصف کتاب حادی عشر هم نرسه از حیث استغنای سوالات کلامی و فلسفی و دینی  ولی خداییش آگوستین خیلی دوست داشتنیه (😅😉 نکته ی دلی بود ) 


خلاصه این کتاب رو برا همه نمیشه توصیه کرد ولی در حیطه ی انسان شناسی بدرد میخوره اما مخصوصا برای اطبایی که حکمی کار میکنن و مبادی دارن میشه پیشنهاد کرد ولی خب باید مقداری الهیات مسیحیت رو خونده باشن در حد کتاب مک گراث شاید کفایت کنه ، نمیدونم شاید بیشتر بخواد خلاصه کنم این کتاب رو با یک جمله ازش که میگه ؛ 

پاپی که اهل تقدیس و مقدس بود اگر طبیب میشد ، طبیب بهتری بود و در درمان موفق تر بود ... تعبیر به مضمون 

خب این جمله حیثیات مختلفی داره که اینجا دیگه جاش نیس ...🙏🙏🙏🙏🌹🌸 

ممنون تا اینجا همراهم بودی 💞

        

2

                سلام 
الحمدلله علی نعماته... 


دوباره تو این حال و هوا ... 😁  
بازم شاید لازمه یه کتاب خوب خوب خوب رو بهتون معرفی کنم ... 
البته با چاشنی ناراحتی چرا که کارایی که ما باید برای تمدن خودمون میگردیم رو چرا به دست مستشرقا باید ببینیم ... 
اینجا پییر لوری واقعاً تا حدی گل کاشته ! و نکاتی از حیثیت کیمیایی بررسی می‌کنه که معلومه فلسفه ی امام شناسی کیمیایی رو خوب  فهمیده چون تا حدی فضای امام شناسی عرفان نظری متاثر از سنت فلسفه ی کیمیاییه که البته با جابر و سنتش میشه گفت ابعاد جدید و تازه ای از امام صادق ع  رومیشه فهمید ابعادی که می‌تونه ما رو تو جهان مرشد و مرید ، سالک ، مسافر ، رهرو ، یا فیلی سوفیای واقعی سیر و سیاحت بده و بفهمیم چطور میشه ظرفیت ما اینقدر بالا بره  از امام معصوم ع که ما فکر میکنیم کامل ترین موجود نظام خلقته علوم خاص شناخت خلقت رو گرفت ... 

بعداً توضیحی کوتاه و محمل در مورد کتب جابر و سنت جابری میدم ولی خب خودمم آخه زیاد بلد نیستم 😅😅 

با این کتاب میفهمی در مورد جهان ساختار های علمی سریع النظر نباشیم ... 

ولی خب به نظرم مرد میدان کسیه که بتونه علوم رو باهم جمع کنه و به اون وحدت رویه در زندگی برسونه و الا چه فایده داره هزار تا کتاب رو تو ذهنت حمل کنی اما به فقیر که می‌رسی برو برو کنی ... وقتی مشکلی پیش میاد به همه بتازی و برا هوست نامردی و خیانت کنی ... 
إقرا کتابک » تموم سنت جابری که تواین کتابه میخواد اینو بگه ... 

من حقیقت خود را کتاب میبینم 😉🪽🪽🪽

        

3

                سلام و شکر ... 

خیلی وقتا این سوال پیش میاد که آیا تاریخ همین سیر مستقیمی که بین ما معروفه و همه ازش شنیدیم رو داره ؟ یا شاید لایه های زیرین یا عوالم عرضی هم در عالمی که همه ی ما در اون زیست میکنیم باشه ... 
البته که با مبنای رصین و متین حکمت،  اندیشه یعنی همون علم جوهر انسان سازه و لذا عوالم  که میگن ممکنه همیشه دلیل بر جغرافیایی که در ذهن ما تصویر میشه نباشه ! و واقعا هم نیست ... 
هرمس یک شخصیت رمز آلوده تاریخیه که شاید تاریخ دقیقی از زندگانیش نباشه ولی سنت علمیش همیشه امتداد داره و بزرگترین شخصیتی که نزدیک به ماست و شناخته شد جابر ابن حیان بوده که البته دقیق تر سهروردیه که از حاملین علوم سباعیه یعنی علوم هفتگانه. ی هرمسی بوده با سن کمش !!!! 
ولی خب برای کسی که دنبال واقعیت باشه و بخواد واقعیت رو عریان ببینه ترسی از اندیشه ها و علوم نداره البته باید خودشو بشناسه ... 
«  در تعجبم آنکه خود را نشناخت چگونه دیگری را میشناسد » 

اتفاقا آخر این کتاب رساله ای منسوب به هرمس در مورد معرفت نفسه خیلی جذاب و قشنگه ... 
خلاصه میشه یکم ابر های غلیظ ذهنمونو بزنیم کنار و ببینیم واقعا تاریخ از یه ریشه ی واحد شاخه شاخه شده یا نه همش اتفاقی و الکیه !!! 


        

1

8

باشگاه‌ها

دنیای خیال

517 عضو

تلماسه

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            این کتاب  به دوره جوانی امیلی  ، که صد البته مربوط میشه به مسائل عاطفی پرداخته شده بود اما  ... 

 با توجه به تجربه قبلی که از قلم  لوسی در این موضوع های عاشقانه  توی  جلد سوم آنی شرلی داشتم به نظرم این بار ضعیف عمل کرده بود . دوره جوانی آنی شرلی سرشار شور ، هیجان و شخصیت ها و اتفاق های بامزه بود که این موضوع خودش یک پوئن مثبت به حساب می‌آید در مقابل جوانی امیلی که کسل کننده و غمگین بود که اگر گهگاه ایلزه و پری هم نبودند واقعا ملال آور میشد .  کل  این کتاب فقط روایت عشق و غم امیلی بود و فاجعه این بود که من اصلا با امیلی احساس همدردی نمی کردم !! 
یه بار گفته بودم امیلی یه ویژگی داره که خیلی دوستش دارم اونم این که مثل آنی حرصم رو در نمیاره . آره حرصم رو درنمیاره این موضوع توی دو جلد قبل عالی بود اما این جا حرص نخوردنم و بی تفاوتی که در من ایجاد شده بود مسبب اش لوسی بود. شخصیت تدی اینقدر کمرنگ بود و بهش پرداخته نشده بود که من اتفاقات اصلا برام اهمیتی نداشت. توی کل این سه جلد شاید حداکثر سه تا دیالوگ مستقیم از تدی بیان شده بود و وجود تدی به طرز قابل توجهی کمرنگ تر از پری و دین بود در حدی که فقط یک بار ذکر شده بود که رنگ چشم هاش آبیه و یک بار هم گفته شده بود رنگ موهاش مشکیه . اونقدر تدی رو ما نداشتیم که شاید حتی رابطه امیلی و دین واقعی تر به نظر می رسید .

خلاصه از لوسی که شخصیتی مثل گیلبرت رو اینقدر زیبا می تونه به تصویر بکشه و ما رو عاشقش کنه انتظار نمی رفت اینقدر در حق تدی کم لطفی کنه با اون همه پتانسیلی که داشت برای اینکه بهش پرداخته بشه
          

28

93

6