ZhrZlf

تاریخ عضویت:

تیر 1404

ZhrZlf

@ZhrZlf

2 دنبال شده

1 دنبال کننده

یادداشت‌ها

ZhrZlf

ZhrZlf

دیروز

        داستان یه حالت مستند وار دارد...
داستان از زبان اون کسی که پازل ها رو کنار هم گذاشته تا تونسته این جاسوس اسرائیلی رو بگیره نوشته شده . راوی داستان خیلی جاها عوض میشه ولی کم کم که میخونی، متوجه شخصیت ها میشی و میتونی بفهمی که هر دفعه داستان از زبان کی مطرح می شود و از چه زاویه ای داستان رو می بینی... 
قشنگی ماجرا اونجایی که تو کم کم از اواسط داستان خودتو جای یه مأموری می بینی که دستت به هیچ چیز بند نیست از چه چیز های خیلی کوچکی به چه چیز های بزرگی می‌رسی که با عقل و منطق امکان پذیر نیست؛ خیلی از دستاورد های پروژه مثال بارز« از تو حرکت از خدا برکت بود»...

پیشنهاد می کنم که این کتاب رو حتما بخونیدچون:
به صورت کلی داستان  در مورد یه جاسوس زن اسرائیلی خبره هست، که به مدت طولانی تحت تعقیب نیرو های مسلح بوده و در نهایت دستگیر می شود...
در طی فرآیند این کتاب به راحتی و روانی خیلی قشنگ و شفاف می بینی چه جوری و با چه برنامه ریزی دقیقی اسرائیل ایجاد شده و به اینجا رسیده...
چه قدر دقیق هدف های خودشو انتخاب می‌کنه رو مغزشون کار می‌کنه و استدلال میاره برای حقانیت خودش. اما در این باره خیلی کتابش استدلال های اونا رو شرح نامیده چون میگه مخاطب کتاب نوجوانان هست و اکثرشون هم به قول من سست عقیده ن به همین دلیل خیلی به شرح استدلال های عقیدتی اونها نمی پردازه و یه مثالش رو فقط زده.... 
با خوندن کتاب متوجه میشی که دشمنت چه قدر از تو جلوتر است و تو باید به فکر ارتقای خودت باشی...
      

0

ZhrZlf

ZhrZlf

4 روز پیش

        در این روز های عجیب شروع کردم به خواندن رمانی. رمانی از جنس مقاومت...
تمام فکر و ذهنم این روز ها پی فداکاری رزمنده هایی که از خانواده شون زدن برای مقاومت... 

وقتی در مورد پیشی گرفتن اسرائیل فکر می کنم دلم می سوزد برای این پیروزی خفت بار 
وقتی منطقی فکر میکنی:
عادلانه است که توی یک جنگ، رقابت، با مهارت هات، قدرتت، توانت طرف مقابل رو شکست بدی 
این پیروزی عادلانه هست... همه اینو خوب می دونیم 
اون پیروزی که از سر ناچاری میخوای به دستش بیاری، شکست طرف مقابل از راه خانواده شه از راه عزیزانش
چه قدر حقیرانه هست که نیرو های اسرائیل دست آخر نیرو های مقاومت رو از این طریق شکست میدن...
تهدید زن و بچه طرف؛ آخه فکر کردی خیلی قدرتمندی اینجوری تهدید میکنی؟! 
اونی قوی که با مهارت هاش طرف مقابل رو به زانو در میاره!!!

یاد ماجرای عاشورا میوفتم 
یاد شکست حقیرانه یزید و اطرافیانش 
چه قدر این دو داستان شبیه همه 
یزید چه قدر به این پیروزی میباله در حالی که این پیروزی نیست، چیزی بیش از خفت و خواری نیست!
چه قدر این خفت و خواری صحبت برای گفتن داره!

این بود برداشت و حسی که من بعد از خواندن کتاب داشتم....
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.