•هِـناس•

•هِـناس•

@Naghmahardshere

4 دنبال کننده

            دخترکی سوار بر قلم روزگار ، لانه کرده میان کلمات!¦♡
          

یادداشت‌ها

        بسم‌رب‌قلم
نقد و تحلیل کتاب ‹مدیر‌مدرسه›

معرفی نویسنده :‌ جلال آل احمد در سال ۱۳۰۲ درمحله‌ی سیدنصرالدین در تهران به دنیا آمد .
پدر و عموی او از روحانیون و معتقدان مذهب بودند .
از آنجایی که پدرش بر حسب اعتقادات  و همچنین آمخیته شدن مذهب با تمامی ابعاد زندگی خانواده شان ، تمایل داشت پسرش راه او را ادامه بدهد ولی او علاقه‌ای به حوزه علمیه نداشت .
و در دبیرستان دارالفنون در رشته زبن و ادبیات فارسی از دانشسرای عالی تهران فارغ التحصیل شد .

معرفی کتاب :
کتاب مدیر مدرسه که به جرأت یکی از بهترین آثار جلال آل احمد است با بیانی ساده به روایت داستان مردی می‌پردازد که از معلمی خسته شده و بعد از چند سال معلمی، مدیریت مدرسه‌ای در روستا را به عهده می‌گیرد به امید اینکه کمی از سنگینی بار مسئولیتش کاسته و دغدغه‌اش کمتر شود بی ‌آنکه بداند چه دردسرهایی در پی‌ خواهد داشت.

خلاصه کتاب :
معلمی که از شغل آموختن علم خسته شده و به شغل مدیریت دبستان رو می‌آورد .
مدیر که خود را هیچکاره می‌داند و آمده تا گوشه‌ای آرام در دفترش از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری خود را برهاند، با دشواری سرپرستی «یک ناظم و هفت تا معلم و دویست و سی و پنج تا شاگرد» روبرو می‌شود. پس همه توان خود را به کار می‌گیرد تا کمبودها و نارسایی‌ها را به گونه‌ای سروسامان دهد.

نقد و تحلیل :
کتاب مدیر مدرسه به سبک خاطره نگاری از روز های پر دغدغه‌ی نویسنده است .
سختی و گرانی آن دوران در قلم نویسنده به صورت تعنه قابل مشاهده بود .
متن کتاب به صورت ادبی نگاشته و گاهی فهمیدن کلماتش قدری طول می‌کشید .
این کتاب چون یه نوشتار قدیمی‌ست ، تایپ بعضی کلمات هم به صورت قدیمی نوشته شده بود ماننده : اطاق ، طهران ، و ...
در داستان اسم های خاصی نام برده نشده بود و برای هر نفر با جزئیات ظاهر ، مقام و شغل‌شان ، القابی می‌گرفتند و این کار بسیار جالب و متفاوت رقم خورده بود .
فضا سازی و ظواهر برای نویسنده از نکات قابل تاملی بوده ، کاملا فضای مدرسه ، حیاط ، کلاس ها ، حتی معلم‌ها ، دو فراش ، همه قابل تحسین بود .
فضای کارمندی قبل از انقلاب رو به خوبی توضیح داده و درباره وضع فقیر نشین ها کاملا صحبت شده .
اصلی ترین پیام این کتاب این بود که :
هرکاری سختی خودش را دارد و هیچ‌کاری بدون سختی نیست ، او که می‌خواست با مدیریت راحت در اتاق بنشیند و چای بخورد متوجه شد که مدیرت مدرسه ، آن هم مدرسه‌ی پسرانه دبستان ، کار راحت و آسانی نیست .
او که نمی‌خواست از به کسی برای هرچیزی رو بزند ، برای بهتر شدن وضع مدرسه به ثروتمندان و آموزش و پرورش رو می‌زد .
دیالوگ های تاثیرگذار و البته دقیقی داشت ماننده :
•سن معلم و شاگرد نباید از هم دور باشد و فاصله‌ی دو نسل در میان مردان دیروز و فرزندان فردا .
•با نون گدایی مدرسه نونوار شد .

نویسنده : نغمه‌اردشیری 
      

1

        بسم رب قلم
نقد و تحلیل کتاب ‹کتابخانه‌ی‌نیمه‌شب›

معرفی نویسنده :
مت هیگ در ۳ ژوئیه‌ی ۱۹۷۵ در شفیلد چشم به جه‍‌ان گشود.
او نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی است که در ایران با کتاب کتابخانه‌ی‌نیمه‌شب شناخته شده است.
او خودش در بیست و چهار سالگی به بیماری افسردگی دچار شد و تا مرز خودکشی رفت، ولی بر آن غلبه کرد.
او با نوشتن این کتاب ، حال روانی خوانندگان را خوب کرد.

معرفی کتاب :
این کتاب یک رمان فانتزی است که در ۱۳ اون ۲۰۲۰ منتشر از انتشارات کنون کیت است.

خلاصه ای از کتاب :
نورا سید ، دختر سی و پنج ساله‌ای که در زندگی اش احساس میکند تمام دو راهی های سر راهش را اشتباه انتخاب کرده و دست به خودکشی می‌زند.

نقد و تحلیل :
این کتاب با علم روان شناسی و مطالب آن، احساسات روانی انسان را آرام می‌کند.
در داستان کاملا پوچ بودن نورا به وضوع دیده می‌شود.
نویسنده مشکلات روانی شخصیت را مطرح و به طور دقیق پردازش کرده است.
شخصیت پردازی نویسنده می‌توانست بهتر باشد، چون نورا سید چند خلأ بزرگ داشت، با اینکه او همه‌ی حسرت هایش را زندگی کرد اما باز حس افسردگی پس از اینکه از هر زندگی باز می‌گشت با او همراه بود.
در هر زندگی ظاهر او ، جثه‌اش و پوشش‌ش متفاوت بود، اما همان نورا بود با همان خلأ هایی که در زندگی اصلی‌ش وجود داشت، مثلا در همه‌ی زندگی ها او افسرده و قرص های ضدافسردگی مصرف می‌کرد.
به نظر من نورا همان نویسنده است ، و نویسنده افکارات و حسرت هایی که در زندگی داشته و نتوانسته آنها را زندگی کند را در کتاب گنجانده‌.
و به طور کامل شخصیت افسرده را توصیف کرد. 
نویسنده به شخصیت خانم الم پرداخته بود و علایق او ماننده بازی شطرنج به وضوح در کتاب قابل دید بود.
 باید توضیح بیشتری از کتابخانه نیمه‌شب و قوانین آن می‌داد ، و خواننده را با او خو می‌کرد.
روند زمانی داستان خوب و منطقی بود.
و به طور روان نوشته شده بود.
نویسنده با علایق نورا به فلسفه و منطق ، سیر داستان را منطقی کرد.
دیالوگ های هدف‌مندی داشت که ذهن را درگیر خود می‌کرد ، مثلاً : 
'می تونی همه چیز داشته باشی و هیچ چیز رو حس نکنی'
'گاهی تنها راه یادگرفتن زندگی کردنه'
'هرگز همراهی ندیدم که به اندازه تنهایی بتواند با انسان همراه شود'
از هدف هایی اصلی آن می‌توان به این اشاره کرد که : ما در زندگی میتوانیم حسرت هایمان را زندگی کنیم و هیچ‌چیز به آن اندازه ارزش ندارد که ما دست به خودکشی بزنیم و پایان بدهیم به نفس هایمان‌.
یک عالمه ما در زندگی های دیگر وجود دارد که خوشحال هستند.
هدف های فرعی کتاب میتوان به این اشاره کرد که باید علایق‌مان را دنبال کنیم ، مثلا نورا در زندگی که پدرش برای او انتخاب کرده بود انقدر شاد نبود تا در زندگی که ستاره‌ی موسیقی شده بود.
زندگی کم و کاستی هایی دارد ، هم غم و هم شادی، هر دوی اینها زندگی را زندگی می‌کنند.
در آخر این کتاب با روندی شاهکارانه و خلاقانه ، ذهن افسرده‌ی جوانان را به خود جذب و مطلوب می‌کند و باعث می‌شود که آنها به زندگی علاقه‌مند شوند.

پی‌نوشت : من این کتاب را از انتشارات کوله پشتی خواندم، و به نظر من بهتر بود ناشر بعضی صحنه هارا سانسور و یا حذف کند.
نویسنده : نَغمه‌اردشیری
      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

مدیر مدرسه
          بسم‌رب‌قلم
نقد و تحلیل کتاب ‹مدیر‌مدرسه›

معرفی نویسنده :‌ جلال آل احمد در سال ۱۳۰۲ درمحله‌ی سیدنصرالدین در تهران به دنیا آمد .
پدر و عموی او از روحانیون و معتقدان مذهب بودند .
از آنجایی که پدرش بر حسب اعتقادات  و همچنین آمخیته شدن مذهب با تمامی ابعاد زندگی خانواده شان ، تمایل داشت پسرش راه او را ادامه بدهد ولی او علاقه‌ای به حوزه علمیه نداشت .
و در دبیرستان دارالفنون در رشته زبن و ادبیات فارسی از دانشسرای عالی تهران فارغ التحصیل شد .

معرفی کتاب :
کتاب مدیر مدرسه که به جرأت یکی از بهترین آثار جلال آل احمد است با بیانی ساده به روایت داستان مردی می‌پردازد که از معلمی خسته شده و بعد از چند سال معلمی، مدیریت مدرسه‌ای در روستا را به عهده می‌گیرد به امید اینکه کمی از سنگینی بار مسئولیتش کاسته و دغدغه‌اش کمتر شود بی ‌آنکه بداند چه دردسرهایی در پی‌ خواهد داشت.

خلاصه کتاب :
معلمی که از شغل آموختن علم خسته شده و به شغل مدیریت دبستان رو می‌آورد .
مدیر که خود را هیچکاره می‌داند و آمده تا گوشه‌ای آرام در دفترش از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری خود را برهاند، با دشواری سرپرستی «یک ناظم و هفت تا معلم و دویست و سی و پنج تا شاگرد» روبرو می‌شود. پس همه توان خود را به کار می‌گیرد تا کمبودها و نارسایی‌ها را به گونه‌ای سروسامان دهد.

نقد و تحلیل :
کتاب مدیر مدرسه به سبک خاطره نگاری از روز های پر دغدغه‌ی نویسنده است .
سختی و گرانی آن دوران در قلم نویسنده به صورت تعنه قابل مشاهده بود .
متن کتاب به صورت ادبی نگاشته و گاهی فهمیدن کلماتش قدری طول می‌کشید .
این کتاب چون یه نوشتار قدیمی‌ست ، تایپ بعضی کلمات هم به صورت قدیمی نوشته شده بود ماننده : اطاق ، طهران ، و ...
در داستان اسم های خاصی نام برده نشده بود و برای هر نفر با جزئیات ظاهر ، مقام و شغل‌شان ، القابی می‌گرفتند و این کار بسیار جالب و متفاوت رقم خورده بود .
فضا سازی و ظواهر برای نویسنده از نکات قابل تاملی بوده ، کاملا فضای مدرسه ، حیاط ، کلاس ها ، حتی معلم‌ها ، دو فراش ، همه قابل تحسین بود .
فضای کارمندی قبل از انقلاب رو به خوبی توضیح داده و درباره وضع فقیر نشین ها کاملا صحبت شده .
اصلی ترین پیام این کتاب این بود که :
هرکاری سختی خودش را دارد و هیچ‌کاری بدون سختی نیست ، او که می‌خواست با مدیریت راحت در اتاق بنشیند و چای بخورد متوجه شد که مدیرت مدرسه ، آن هم مدرسه‌ی پسرانه دبستان ، کار راحت و آسانی نیست .
او که نمی‌خواست از به کسی برای هرچیزی رو بزند ، برای بهتر شدن وضع مدرسه به ثروتمندان و آموزش و پرورش رو می‌زد .
دیالوگ های تاثیرگذار و البته دقیقی داشت ماننده :
•سن معلم و شاگرد نباید از هم دور باشد و فاصله‌ی دو نسل در میان مردان دیروز و فرزندان فردا .
•با نون گدایی مدرسه نونوار شد .

نویسنده : نغمه‌اردشیری 
        

1