این داستان خیلی قلبم رو اکلیلی کرد  
داستان در مورد یه دختر کوچولو به نام نرگس هستش که یک روز اتفاقی اجاق گاز صورتی رنگ دختر همسایشون مینا رو خراب می‌کنه اون اجاق گاز رو بابای مینا به خاطر نمره ی خوبش بود اون معدلش بیست نشده بود ولی باباش براش اون رو جایزه براش خریده بود
نرگس هم دلش جایزه می خاست
بابای نرگس برای اون یک دار قالی خرید اون خیلی ناراحت شد 
ادامه داستان رو میتونید خودتون بخونید   ‌‌

      

        ای کتاب در مورد دختری به نام نیلوفر هست که مادرش یه بچه حامله به نام نوید داره
اونا یه روز به عروسی میرن و مادر نیلوفر یک دفعه میوفته
که به نظر بقیه ای باعث شده که نوید یه نچه ی عادی نباشه

      

        این کتاب 📚 در مورد یک نذر آلبالو پلو هست که از سال های سال دست به دست میشه
یک روز یکی از آلبالو های رو درخت یک قصه می خواد
درخت آلبالو قصه ی نذر آلبالو رو تعریف میکنه
که نقش آصلی داستان اقدس هست که توی این زندگیش با اتفاق های عجیب و غریبی روبرو میشه
      

        این داستان در مورد پسری هست که از خونه ی بزرگ خودشون به یک خونه ی آپارتمانی اونور شهر میرن
توی این آپارتمان اتفاق های جالبی میفته و نیما دوستای جدیدی پیدا میکنه
      

        این داستان در مورد یک پدر بزرگ هست که طرفدار شاه هست
که از دهات به خاطر مریضی به شهرمیاد و تا مدت زیادی اونجا موندگار میشه و اتفاق هایی مثل  گم شدن بابای بچه ها،ساییدن با کف روی شعار و...... اتفاق می افته
      

        این کتاب در مورد دو تا دختر خاله هست که مادراشون سر سوئیت پدر بزرگ که تازه فوت میکنه دعوا می کنن
و باعث کمرنگ شدن دوستی این دو تا دختر خاله میشن
      

        پسری به نام نیما که پدرش به شهرستان رفت و خاله او را به خانه ی خود آورد و در این مدت اتفاقات جالبی را به همراه دوستان و خانواده اش از جمله آپاندیس نیما،مدرسه ی جدید و... به همراه داشت