سمانه جمعه‌پور

سمانه جمعه‌پور

@ Samane jomepour

9 دنبال شده

26 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        زمستان پارسال با حالتی آشفته‌ای روبه‌رو درمانگرم نشسته بودم و از اوضاع پریشان خودم که به او می‌گفتم و توهم خودآگاهی زیادی داشتم!
شما هم اگر اهل فکر کردن به خودتون و جهانی که برای خودتان ساختید باشید احتمالاً احساس می‌کنید برخلاف خیلی از آدم‌ها خوداگاهی و خودشناسی دارید اما این مسئله بسیار پیچیده و مبهم‌تر از آن چیزی است که حتی فکرش را بکنید.
درمانگر به همه توهمات من گوش می‌کرد و گاهی لبخند ریزی می‌زد، نمی‌دانم جلسه چندم بود که به من گفت کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید را مطالعه کن تا روند درمان بهتر پیش رود.
راستش اسم کتاب برای من زرد و عجیب بنظر رسید و از خودم پرسیدم با یک کتاب چه طور می‌توان زندگی خود را دوباره بازسازی کرد و عجب کتاب پرمدعاییست
اما برخلاف عنوان زرد و گول‌زننده کتاب، محتوای کتاب نیاز به تعمق زیادی دارد یعنی خواننده مدام باید بین درون خود و کتاب ارتباط برقرار کند.
این کتاب در واقع مانند یک سفر به درون شماست که می‌خواهد شما را به رشد فردی برساند تا بتوانید ارتباط عمیق، سالم با خود، اطرافیان، خانواده، دوست و..‌ داشته باشید.
در ابتدا این کتاب پرسش‌هایی طرح می‌شود که احساس می‌کنید در مسیر زندگی با آن‌ها مواجه شدید و شما را کنجکاو می‌کند واقعاً چرا این‌طور بوده؟!
برای مثال
این‌که شما به سمت رابطه با افرادی کشیده شده‌اید که مغرور و بی‌عاطفه به نظر می‌رسیدند؟
به دلیل ترس از طرد شدن از سمت دیگران، شخصیت واقعی خود را پنهان کنید؟
در کنار اطرافیانتان احساس کمبود می‌کنید؟
و یا این‌که همیشه آسایش و آرامش خود را در جهت تلاش برای بهتر بودن قربانی می‌کنید؟ 

پاسخ به این سوالات نیاز به یک کندوکاو عمیق در روان ما دارد و این‌که در آن‌جا چه می‌گذرد که ما چنین احساساتی را تجربه می‌کنیم تا وارد ماجرای خودشناسی و خودآگاهی شویم.
جفری یانگ بنیان‌گذار رویکرد طرحواره درمانی سعی می‌کند در این رویکرد خود روش‌های درمانی متفاوتی را باهم تلفیق کند تا کارکرد بهتری داشته باشد و فرد راحت‌‌تر بتواند به تغییر و رشد خود برسد.
اما طرحواره و یا عبارت دیگر تله‌ که مفهوم اساسی در این کتاب است، به چه معناست؟
مدل رفتاری و تربیتی خانواده، نزدیکان ما در کودکی سبب شکل‌گیری طرحواره‌هایی در روان ما می‌شود که بعد در جریان زندگی این طرحواره‌ها(تله‌ها) منعکس می‌شوند.
در واقع همه ما میزانی از ناامنی و آسیب را در کودکی و نوجوانی به دلیل الگوهای اشتباه تربیتی و رفتاری تجربه می‌کنیم که این‌ها سبب شکل‌گیری طرحوار‌ها(تله‌ها) در روان ما می‌شود و بعد در جریان زندگی پشت انتخاب‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و...طرحواره‌ها در واقع پنهان می‌شوند و ما را پیش می‌برند.
برای این‌که بتوانیم این تله‌ها را شناسایی کنیم باید به کودکی خود برگردیم و خود را در آن‌جا جستجو کنیم.
در واقع در این کتاب به یازده طرحواره( تله) اشاره می‌کند که تخریب‌گر روابط و زندگی ما هستند که در سطح ناخودآگاه ما وجود دارند.
طرحواره‌های ناسالمی که در این کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد:
ترک‌شدن
سوءظن و بدرفتاری
وابستگی
آسیب‌پذیری
کمبود عاطفی
طردشدن از اجتماع
کمبود
شکست
مطیع‌بودن
معیارهای غیرواقع‌بینانه
حق‌طلبی
البته این طرحواره‌ها با عناوین دیگر نیز ترجمه شده است.
این طرحواره‌ها سه ویژگی مهمی که دارند
۱- آن‌ها الگوهای همیشگی هستند
۲-خودنابودگر هستند
۳-برای بقا می‌جنگند
برای این‌که بتوانیم این تله‌ها را شناسایی کنیم باید به کودکی خود برگردیم و خود را در آن‌جا جستجو کنیم.
این‌که چه میزان از این طرحواره‌های ناسالم در روان ما وجود داشته باشد، به تجارب دوره کودکی و نوجوانی ما برمی‌گردد.
در این کتاب به تفصیل یازده در فصل‌های جداگانه طرحواره ناسالم را تشریح می‌کند.
در واقع برای هر طرحواره(تله) نویسنده، داستان یکی از مراجعه‌کننده‌هایش را که درگیر با طرحواره ناسالم است را بازگو می‌کند.دلایل و سرچشمه‌های شکل گیری این تله و این‌که چگونه می‌توان به تدریج آن‌ها را مدیریت کرد را تشریح می‌کند.
برای هر طرحواره آزمونی قرار داده تا خواننده بررسی کند تا چه میزان از این طرحواره ناسالم را برخوردار است.
اما بسیاری از متخصصین معتقدند که خود فرد نمی‌تواند با خواندن این کتاب تشخیص دهد که مبتلا به کدام طرحواره‌های ناسالم است.
امکان دارد حین خواندن این کتاب دچار اضطراب شوید که مبتلا به همه این طرحواره‌های ناسالم باشید اما حقیقت امر این است که فقط با کمک درمانگر می‌توانید تشخیص دهید.
نکته حائزاهمیت  که کتاب به آن اشاره می‌کند این است که بدانیم این طرحواره‌ها هیچ‌گاه از بین نمی‌روند.
این طرحواره‌ها عمری به قدمت طول عمر ما دارند و در واقع روان ما برای این‌که بتواند فضای امن را داشته باشد مصمم است که این الگوها را تکرار کند.
اما می‌توان طرحواره‌های سالم ایجاد کرد و آن طرحواره‌های ناسالم را مدیریت کرد هرچند کاری تدریجی، فرآیندی و زمان‌بر است.
با شناسایی و کشف این طرحواره‌های ناسالم در خود، می‌توانیم در روابط مختلف، تصمیم‌گیری‌ها و... اجازه ندهیم ما را مدیریت کنند و پیش ببرند و با ایجاد طرحواره‌های سالم کیفیت زندگی و رضایت درونی خود را افزایش دهیم.


      

34

        یادمان هست روزهایی را که که فکر می‌کردیم ما تنها کودکی هستیم که هم‌بازی نداریم!
تنها نوجوانی که رفیق صمیمی نداریم تا از اسرارمان حرف بزنیم
و بعدها  زمان‌هایی حس کردیم تنها کسانی هستیم که دل در گرو کسانی داریم که شاید از نظر جسمی، عاطفی و روحی تنهایمان گذاشتند‌‌!
لارس اسونسن فیلسوف نروژی و استاد دپارتمان فلسفه در دانشگاه برگن در کتاب فلسفه تنهایی سعی می‌کند تا ماهیت تنهایی را تبیین کنند و ما را با این واقعیت غیرقابل انکار رو به رو کند.
از طرفی راهکار یا راه‌حل خاصی ارائه نمی‌دهد بلکه راهکار اصلی را در مواجهه و پذیرش این مسئله می‌داند.
اما اینکه چگونه نویسنده دو واژه تنهایی و فلسفه کنار هم نشانده و آیا از این‌کار قصد تقلیل علم فلسفه دارد؟
در مقدمه این کتاب اشاره شده فیلسوفان به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ فیلسوفان هنر زندگی و فیلسوفان نظری سیستماتیک.
فیلسوفان هنر زندگی معتقدند که فلسفه راهی برای بهتر زیستن است و به تجربه‌ها زندگی تاکید دارند و بررسی این جنس مسائل عام بشری از جمله تنهایی، درد، ترس و ملال همگی در این حوزه قرار می‌گیرند.
اما فیلسوفان دسته دوم، فلسفه را امر شخصی نمی‌دانند و در فضای آدکامیک آن را محبوس می‌کنند و به بحث در فضا کلیات اکتفا می‌کنند.
در کتاب سعی شده به این سوالات پرداخته شود اینکه چرا
درد تنهایی ما را رها نمی‌کند؟
‌‌آیا ما دچار ایپدمی تنهایی شدیم‌‌؟!
تنهایی مختص زمانه ماست؟
تنهایی وضعیت است یا یک احساس‌؟
این احساس تنهایی چه‌قدر بارمنفی و چه‌قدر بارمثبت دارد؟
راه نجات در گریز از این احساس هست یا پذیرش ‌آن‌‌؟
گئورک زیمل می‌نویسد :«اگر ما موجودات اجتماعی نبودیم، تنهایی هم وجود نداشت!»
اساساً تنهایی مال آدمیزاد است و هرجا که آدمیزاد باشد؛ تنهایی نیز وجود دارد!
 تنهایی برخلاف ملال یک احساس عام انسانی بوده که از دوره‌های گذشته شناخته شده بود اما در دوره‌هایی توجه به این مسئله شاید باعث شده که فکر کنیم حدت و شدت بیش‌تری این احساس پیدا کرده است.
برخلاف تصور تنهایی یک مفهوم کلی نیست و تنها یک عامل و ریشه مشخص ندارد!
حتی نحوه درک و احساس تنهایی توسط افراد شکل‌های گوناگونی دارد. به راحتی نمی‌شود یک لیست از خصلت‌های انسان تنها ردیف کرد و افرادی ذیل این دسته جا بدهیم!
 افراد گاهاً در فضای شخصی که خلوت می‌کنند عموماً یک نوع تنهایی را متصور می‌شوند در حالیکه لارس اسونسن دسته‌بندی متفاوتی از تنهایی ارائه می‌دهد تا مخاطب بتواند تنهایی را که حس می‌کند تشخیص دهد. از طرف دیگر او تنهایی را یک مسئله صرفاً فردی قلمداد نمی‌کند بلکه رابطه تنهایی با جنسیت، عشق، نظام‌های سیاسی و اجتماعی بررسی می‌کند.
قسمتی از کتاب بخوبی تنهایی را شرح می‌دهد 
ما همه محکوم به نوعی از تنهایی در طول زندگی‌هایمان هستیم، آدم‌های تنها می‌توانند آدم‌های تنها دیگری را بیابند و در نتیجه این تنهایان دیگر خیلی هم تنها نمی‌مانند.


      

12

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.