معرفی کتاب آکابادورا؛ قابله مرگ اثر میکلا مورجا مترجم ویدا عامری

آکابادورا؛ قابله مرگ

آکابادورا؛ قابله مرگ

میکلا مورجا و 1 نفر دیگر
3.5
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

3

ناشر
هرمس
شابک
9786004561808
تعداد صفحات
192
تاریخ انتشار
1399/3/21

توضیحات

        اتاق را از اشیاء و تابلوهای مذهبی که در زمان زایمان برای تبرّک و دعا پر شده بود، خالی کردند تا زن زائو تا اَبَد در بند این درد و رنج اسیر نماند.آکابادورا (Accabadora)، نوشته میکلا مورجیا، رمان ایتالیایی در می 2009 از طریق انتشارات اینااودی به چاپ رسید و تاکنون به چندین زبان ترجمه شده است.
      

لیست‌های مرتبط به آکابادورا؛ قابله مرگ

یادداشت‌ها

ندا

ندا

1402/2/20

          〰️ داستان"آکابادورا"براساس یک فرهنگ عجیب قرون وسطایی نوشته شده است. 
جریان این داستان در دهه ۱۹۵۰ می‌گذرد که در مورد دختری جوان اهل ساردینیا (#ساردینیا : جزیره ای در ایتالیا و دریای مدیترانه و زادگاه میکلا مورجیا نویسنده این کتاب می‌باشد) به نام ماریاست که مادر فقیرش او را به بیوه بی‌فرزندی به نام "بوناریا اورایی" به عنوان فرزند روح می‌دهد تا از او نگهداری کند بدون اینکه ماریا بداند بوناریا یک آکابادوراست؛ زنی که به درخواست و رضایت خانواده احضار میشود تا به زندگی بیماران سخت، سالخورده یا در حال مرک پایان دهد و مرگ را برایشان به ارمغان آورد. آکابادوراها با لباس سیاه با صورت پوشیده، مخفیانه وارد اتاق بیماران در حال مرگ و...  می‌شوند و بیماران خود را با بالش خفه می‌کنند یا با پتک چوبی آنها را تا حد مرگ می کوبند و... 
آنها به واسطه شغل خود بسیار مورد احترام بودند و معمولا زندگی آنان در تنهایی و انزوا می‌گذشت.
آنها که در حاشیه جامعه نگهداری می شدند، برای غذا و پوشاک به همسایگان خود وابسته بودند، زیرا نمی توانستند برای کار وحشتناک خود دستمزد بگیرند. 

〰️ هر چند مفهوم آکابادور بسیار غریب است ولی در کتاب به عشق، عشقی مادرانه بین ماریا و بوناریا نیز میتوان پی برد. و در کنارِ این عشق، محیط ساردینیا نیز به صورتی باستانی در داستان نمود پیدا می‌کند و فرهنگ و سادگی زندگی مردمان ساردینیا در داستان به خوبی مشهود است که به بهترین شکل خواننده به آن پی می‌برد. 

〰️ داستان از همان ابتدا خواننده را جذب میکند و ارزشهای فردی پیرامون زندگی و مرگ و قدرت عشق را به چالش می‌کشد.

〰️ داستان "آکابادورا"  در می سال ۲۰۰۹ به چاپ رسیده است و گفته میشود تاکنون به ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده و جوایز متعددی را از آن خود کرده است و یکی از پر فروش‌ترین کتاب‌های بین‌المللی‌ست.
        

16

hatsumi

hatsumi

1402/3/4

          داستان در مورد دختری به نام ماریا که فرزند آخر یک خانواده هست ،سه تا خواهر و مادری بیوه داره که به علت فقر آنا،مادر ماریا ،ماریا رو «فرزند روح » یک پیرزن می کنه،همون فرزندخواندگی ،داستان از جایی شروع میشه که این پیرزن رفتاری مشکوک داشته و ماریا می فهمه که اون قابله مرگ هست ،یعنی کسی که کمک می کنه آدم ها راحت تر بمیرن و داستان شکل میگیره 
داستان برای من یکمی تم کتاب« مثل آب برای شکلات» رو داشت ،با این تفاوت که پرداخت در این کتاب ضعیف تر بود ،داستان یکمی مایه های فانتزی و جادویی داشت ،ایده داستان خیلی عالی بود اما برای من پرداخت یکمی ضعیف بود،دوست داشتم داستان مرگ های بیشتری رو به تصویر بکشه و یه جایی اطلاع دادن در مورد خانواده ماریا متوقف بشه و در مورد داستان بگه بیشتر در مورد پیرزن بگه ،نمیدونم سانسور تا چه حد بوده اما یک جاهایی احساس میکردم از هر نقطه ای پراکنده گویی شده و داستان حیف شده،اما همین چیزی که خوندم رو دوست داشتم و اگر یکمی سنم کمتر بود احتمالا عاشقش می شدم 

از متن کتاب: 
وقتی کسی برای خاکی می میرد، آن خاک وطنش می شود. هیچ کس برای خاکی نمی میرد که مال او نباشد، مگر آنکه احمق باشد


تزیا، یک عزاداری چه زمانی تمام می شود؟
- این چه سؤالی است؟... هر وقت اندوه تمام شود، عزاداری هم تمام می شود.

ماريا ليسترو، برای آنچه نمی شناسی نام تعیین نکن. در زندگی مجبور به انتخاب چیزهایی خواهی شد که دلت نمی خواهد، و تو هم با زور مثل دیگران مجبور خواهی بود آنها را انتخاب کنی، زیرا باید انتخاب بشوند.
        

0