معرفی کتاب درس پیانو اثر آگوست ویلسن مترجم امیر رحمانی کیا

درس پیانو

درس پیانو

آگوست ویلسن و 1 نفر دیگر
2.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

5

شابک
9786008982777
تعداد صفحات
113
تاریخ انتشار
1365/10/11

توضیحات

کتاب درس پیانو، آگوست ویلسن.

یادداشت‌ها

Reyhane

Reyhane

1404/2/21

          درس پیانو و ناموزونی یک روایت

نمایشنامه‌ی "درس پیانو" از آگوست ویلسون، در نگاه نخست اثری‌ است که می‌کوشد با تکیه بر هویت و تاریخ سیاه‌پوستان آمریکا، کشمکشی خانوادگی را در دل رنج‌های نژادی روایت کند. 
اما در مقام نقد، این نمایشنامه بیش از آن‌که یک درام کامل و منسجم باشد، بستری‌ برای بیان دغدغه‌هایی است که به‌جای جوشیدن از دل ماجرا، به متن تحمیل شده‌اند. این نقد با نگاهی به سه جنبه کلیدی اثرِ تناقض گفتار و کنش، پایان‌بندی تحمیلی و استفاده بی‌ثمر از دیالوگ‌های قوی نشان می‌دهد که درس پیانو نتوانسته در انتقال پیام خود اثرگذار و موفق باشد.
نخستین ضعف بنیادین نمایشنامه، فقدان هم‌خوانی بین گفتار شخصیت‌ها با آن‌ چیزی است که عملا در صحنه اتفاق می‌افتد. شخصیت‌ها مدام از رنج و ظلم می‌گویند، از تاریخی پر درد و از نژادپرستی‌ای که نفسشان را بند آورده؛ اما بیننده و مخاطب در صحنه نمایش چیزی جز بروز روابط عادی، گاه حتی دل‌خواه سیاه پوستان نمی‌بیند. برخورداری از زمین، روابط عاطفی  و آزادی نقل مکان، وجوهی عینی است که سوژه "ستم" را در ذهن بیننده به چالش می‌کشد. به بیان دیگر، نمایشنامه به‌جای آن‌که درد را نشان دهد، صرفا از آن می‌گوید و این شکاف، باورپذیری اثر را به‌شدت کاهش می‌دهد.
مسئله‌ی دوم به پایان‌بندی نمایش بازمی‌گردد؛ جایی که به‌ناگاه روح نیاکان و عقاید عرفانی-آفریقایی وارد داستان می‌شود. این چرخش شدید، بدون هیچ زمینه‌چینی قبلی، بیشتر شبیه یک وصله‌ی ناهمگون است تا اوج‌گیری طبیعی یک درام. نویسنده می‌خواهد ریشه‌ی فرهنگی شخصیت‌ها را یادآوری کند، اما در کجای متن، پیش از این، چنین رگه‌هایی دیده بودیم؟ باور این پایان، برای مخاطبی که با شخصیت‌ها همراه شده، بسیار دشوار است و حس فریب‌خوردگی به‌جا می‌گذارد.
در عین حال، نمی‌توان منکر توانایی حیرت‌انگیز ویلسون در شخصیت‌پردازی شد. هر شخصیت، صدایی یکتا و قابل تمایز دارد و مخاطب حتی بدون دیدن اسم گوینده، می‌تواند تشخیص دهد که چه کسی در حال صحبت است. این مهارت، در آثار دراماتیک کمیاب و قابل تحسین است. با این حال، وقتی این دیالوگ‌های دقیق و زیبا، در خدمت درامی بی‌اتفاق و بی‌کشمکش واقعی قرار می‌گیرند، نتیجه چیزی جز تلف شدن ظرفیت بالقوه اثر نیست.
در نهایت دغدغه‌های سیاسی و فرهنگی ویلسون، هرچند مهم و محترم، در این متن بیشتر شبیه شعاری تحمیلی‌اند تا حقیقتی درونی‌شده. نمایشنامه‌ای که می‌توانست اثری تکان‌دهنده باشد، با نداشتن روایت و کنش، و اعتماد بیش از حد به دیالوگ، در نهایت به پژواکی از یک فرصت ازدست‌رفته تبدیل شده است.
        

14