خاطرات تاج السلطنه

خاطرات تاج السلطنه

خاطرات تاج السلطنه

3.9
9 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

10

شابک
9789646082092
تعداد صفحات
172
تاریخ انتشار
1378/5/2

توضیحات

        تاج السلطنه ـ دختر ناصرالدین شاه ـ در این کتاب، خاطرات و مشاهدات خود را از محیط اطراف و رویدادهای آن زمان، به ویژه اهل دربار، بیان کرده است .
      

یادداشت‌ها

          خاطرات تاج‌السلطنه، جدای ارزش تاریخی، همچون رمانی جذاب و خواندنی البته با معیارهای دویست سال پیش نوشته شده است. نویسنده خط داستانی مشخصی را پی می‌گیرد و در دل آن چندین حکایت و داستان فرعی را نیز نقل می‌کند.  البته همچون رمان‌های دویست سال پیش بارها و بارها به بیان اندیشه‌های خویش و باورهایش و نقدش به اجتماع زمان خود و آداب و رسوم آن زمانه می‌پرداز که اگرچه در داستان امروزین پذیرفتنی نیست اما این اولا یک ناداستان است و دوم این که اتفاقا بسیار کمک می‌کند از دریچه زن درباری قاجار به چهان بنگریم و در بسیاری نقاط متن هم اگرچه با او هم‌اندیش نباشیم اما به شناخت خوبی از راوی دست پیدا کنیم. 
داستان از شخصیت‌پردازی مناسب، خط داستانی جذاب، صحنه‌پردازی زنده، زبان و نثر متفاوت و مختص خود برخوردار است و هر جا که لازم است  زمان را کند می‌کند و وقایعی را که در خط داستان نقش چشمگیر دارد به سیوه‌ای کاملا نمایشی  و با ذکر جزییات و صحنه‌پردازی کامل روایت می‌کند و ذکر اتفاقات مهمی برای خودش همچون تولد کودکانش را به دلیل آن که نقشی در خط داستانی مد نظر راوی ندارند به تک جمله‌ای می‌گوید و می‌رود. مجموعا کتابی خوشخوان و جذاب و دارای اطلاعات زبانی و کلامی و تاریخی درخور توجه است به ویزه برای خواننده علاقمند به مسائل زنان، به دوران قاجار، و به ناداستان که ما به نادرست گمان می‌کنیم تازه امروزه در قالب جستار روایی شکل گرفته و به ایران وارد شده 
طرفه آن که این خاطرات را اگر به دیده رمان بنگریم پایانی مدرن هم دارد.
        

11

          اولین بار که سراغ این کتاب رفتم چهارده سالم بود و طبیعیه که چیز زیادی از نثر سنگین و قاجاریش نفهمیدم برای همین ولش کردم.
الان، بعد از یازده سال دوباره رفتم سراغش و واقعا لذت بردم. به نظرم بهترین زمان برای خواندنش بود. 
افسوس که بخشی از دستنوشته های تاج السلطنه گم شد و هرگز به دست ما نرسید.
پیش از هر چیز باید بدونیم که این کتاب یک خود زندگینامه ست. ما داریم از زاویه ی دید تاج السلطنه به اواخر عمر ناصرالدین شاه و دوران مظفرالدین شاه نگاه می کنیم پس نمیشه انتظار یک تحلیل همه جانبه ی سیاسی داشت اما به عنوان یک نگاه زنانه به وضع اجتماعی زنان در روزگار قاجار بسیار خوب و جالب توجهه.
نکته ی بعدی این که دست نوشته ها جایی به پایان میرسه که تاج السلطنه حدود بیست سال داره و حوادث مهمی در زندگیش هنوز رخ نداده پس حتما بعد از این کتاب درباره ی تاج السلطنه بخوانید تا بیشتر بشناسیدش.
اگر فکر می کنید خواندن نثر قاجار براتون سخته، نسخه ی صوتی این کتاب با نام "خاطرات تاج السلطنه" در اپ کست باکس هست و بسیار هم خوب خوانده شده. پیشنهاد می کنم بهش گوش کنید.

و آخرین نکته؛
قطعا یک بار دیگه این کتاب رو خواهم خواند.
        

2

          خیلی دوست می‌داشتم که نسخه کاملی از این اثر به دستم می‌رسید! اما تقدیر است حسب‌حال‌های خوب دوره قاجاری همه نصفه و نیمه هستند. در خصوص این کتاب نکاتی به ذهنم می‌رسه که برای بهتر خواندنش و یا ترغیب به خواندنش با شما در میان می‌گذارم
۱- نقطه قوت کتاب در حوزه محتوا تنها در حوزه شناخت دقیق حرم‌سرا و روابط زنان و دربار و امرای لشکر و کشور است. رقابت سران برای کسب دختران پادشاه و قربانی کردن سرنوشت کودکان خرد و بی خرد، توسعه سازمان اداره حرم‌سرا و صرف منابع هنگفت برای اداره حرم، روابط چابلوسانه پدرشوهرها با پدر زن تاجدار قسمت اصلی و مفید این حسب حال است.
۲- نویسنده نتوانسته است علیرغم ادعایش بین محبت وطن و محبت پدر تاجدار تفکیک کند چه برسد که مام وطن را دوست‌تر بدارد از پدر و سلطان! جالب آن‌جاست که یکباره بعداز مرگ شاه صاحب‌قران یاد خرابی‌های وطن و صرف ثروت ممالک محروسه ایران برای عیاشی‌های شاه و بستگانش می‌افتد! شاید کمی سن و سال مانع درک او از دوران سیاه و نقمت‌آور ناصری باشد اما کسی که ادعای تاریخ و فهم و دانشی ورای زنان عصر خود دارد نمی‌تواند یک‌باره منتقد سفرهای مظفری به فرنگ شود.
۳- نویسنده با شرح زندگی زنان اشراف و درباری و الهام از سبک زندگی زنان در اروپا با این سوال که حجاب و پرده‌پوشی باعث هدر رفت استعداد نفوس عالیه ایران شده و چرخ مملکتی را کند می‌کند خواهان کشف حجاب زنان و مشارکت دو سوم از جمعیت ایران در امر آبادانی است! در جایی دیگر بدون درک این تناقض از سبک زندگی دهاقین و رعیت مظلوم ایران سخن می‌گوید که مرد و زن و کودک و پیر همه در راه کسب معاش زحمت کشیده و خون‌دل‌ها می‌خورند! در واقع او با دیدن زندگی اشرافی و انگل‌وار حرم‌سرا و اشراف ایران و بدون تفکیک زندگی عموم و آحاد مردم ایران، نقص و حرمان زنان اشرافی به همه جامعه ایران نسبت داده و همگان را تنبل و انگل می‌نامد.
۴- وی آرزوها و پیشنهادات خوبی برای عمران و آبادی وطن می‌دهد، مثل کارخانجات بزرگ، اداره منبع نفت مسجد سلیمان! این دست موارد به من آموخت فکر خوب همیشه در این مملکت بوده و حرمان و نقصان ایران معاصر ما نه بخاطر جهل حکمرانان بلکه بخاطر نبود اراده و قدرت قاهره‌ای است که بتواند استعدادهای وطن را به کار گیرد و راه عزت و سربلندی را از میان خراسان و تبریز و اصفهان و اهواز بپیماید و نه پاریس و برلن و مسکو!
۵- او که از تلخی زندگی همیشه آروزی مرگ می‌کرده است تنها در یک مواجهه احتمالی با مرگ بین مرگ خود و سقط جنین، دومی را بر می‌گزیند تا شاهدی بر این مدعا باشد که مرگ خوب است اما برای همسایه!
۶- لحن کتاب اما خوب و به شدت تاثیر ترجمه های یک سده قبل رمان‌های معروف سده ۱۹ میلادی است. عبارات، جمله‌بندی و کنایات همه شما را یاد ترجمه‌های اولیه داستان دوشهر، دون کیشوت و هملت می‌اندازد.
        

9