رویای سلت

رویای سلت

رویای سلت

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

4

شابک
9789648403985
تعداد صفحات
464
تاریخ انتشار
1393/2/20

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        داستان «رؤیای سلت» بر پایه وقایع تاریخی شکل گرفته است؛ قهرمان این رمان مردی ایرلندی به نام «راجر کیسمنت» است که در وزارت امور خارجه انگلستان به پژوهش درباره حقوق بشر در کشورهای مختلف مشغول است. وی در سفری کاری به کنگو می رود و در آنجا صحنه هایی را می بیند که نمی تواند در برابر آن ها سکوت کند. وی گزارش هایی جنجالی را با موضوع «استعمار» و به طور خاص حکومت «لئوپولد دوم» در بلژیک می نویسد و همین موضوع سبب می شود نام وی بر سر زبان ها بیفتد و... .
      

یادداشت‌ها

رویای سلت
          رویای سلت

احتمالاً بارها به این اندیشیده‌ باشید که «قهرمان ملی» کیست؟ این سؤال ممکن است کمی حساسیت‌برانگیز باشد چراکه سخت می‌توان انتظار داشت قهرمانی ظهور کند که همه به یک میزان قهرمانش بپندارند. پس رمز و راز ماندگاری افراد در مسیر تاریخ چیست؟ به نقشی که ایفا می‌کنند وابسته است یا به سرشت‌شان؟ شاید بگویید قهرمان هرکه هست، یک مبارز یک دانشمند یا یک هنرمند، فردی است برآمده از آغوش جامعه با خصایصی برجسته. انسانی که در برهه‌ای از تاریخ بر شکِ خود غلبه می‌کند و میان عقل و احساس یکی را برمی‌گزیند. اما چه می‌شود که روزی قهرمان خود را در برابر جامعه متخاصم ‌یابد؟ آیا چنین فردی با همۀ ویژگی‌های فاخرش نقصی بزرگ و سرنوشت‌ساز دارد که موجب سقوطش شده؟ یا این جامعه است که با مطلق‌انگاری مسیر حذف فرد را هموار می‌کند؟ جامعه‌ای که با کوچکترین لغزش فرد از ارزش‌های مسلط بر ذهن، چشم بر هراس‌ها و ضعف‌های بشری می‌بندد و سختگیرانه قهرمان را از محک‌های ذهنی عبور می‌‌دهد.
یوسا در رمان «رویای سلت» به سراغ قهرمانی در دل تاریخ می‌رود که جهان را از دید خاص خودش می‌بیند. انسانی که حتمیت تاریکِ تاریخ را نمی‌پذیرد و پنجه بر دیوار سنگی قدرت می‌کشد تا شاید چاره‌ای یابد برای رنج بشیریت و بی‌رحمی انسان‌ها. «راجر کِیسمِنت» به خروج از بازی قدرت خطر می‌کند اما از رؤیایش روی برنمی‌گرداند. رؤیایی که هرگز خاموش نشد و هر بار پرهیاهوتر زبانه ‌کشید.

«رؤیای سلت» تلفیقی از خیال و واقعیت است بی‌آنکه به اصل تاریخ بی‌وفا باشد. سعی یوسا در رمانش بر این است که مخاطبش را با قهرمانی کاملاً زمینی همراه کند؛ قهرمانی که آمیزه‌ای‌ست از تناقض‌ها و پیچیدگی‌های ذاتی بشر؛ انسانی  ناکامل که در نبرد برای رهایی از هیچ کوششی دریغ نکرد حتی بی‌اعتبار شدن مشقت‌هایش را تاب آورد اما دست آخر در این راه قربانی شد.  نویسنده در «ویای سلت» خواننده را بی‌محابا از فراز دژهای فراموش‌شدۀ ایرلند به پرواز درمی‌آورد و به آغوشِ سبز آفریقا می‌سپارد تا دوشادوش کِیسمِنت شقاوت نهفته در سکوت کنگو را فریاد بزند و سرانجام با دردی بی‌پایان در تلی از خاک، بی نام و نشان آرام گیرد. اما پرسشی که خواننده را حتی بعد از اتمام کتاب آرام نمی‌گذارد شاید این باشد: چرا نمی‌توانیم ناتمامی را در قهرمانان بپذیریم؟
        

1