بهشت های گم شده: گزیده شعرهای خورخه لوییس بورخس

بهشت های گم شده: گزیده شعرهای خورخه لوییس بورخس

بهشت های گم شده: گزیده شعرهای خورخه لوییس بورخس

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

در آن لحظه ی نادر،مرد به خود گفت: آن چه برای شادمانی ام خواستارم این است که در کنار تو در ایسلند آرام بگیرم در روزی بزرگ و با تو اکنون را سهیم شوم هم چنان که موسیقی یا طعم میوه ای تو را با خود سهیم میکند در آن لحظه ی نادر مرد در کنار او در ایسلند بود.

یادداشت‌های مرتبط به بهشت های گم شده: گزیده شعرهای خورخه لوییس بورخس

            به نام او

بورخس مرا به دنیای پیچیده‌اش راه داده است، در هزارتوی شگفتَش
چند وقتی‌ست که در حال مطالعه داستانهایش هستم ولی آنقدر گیجم و در عین حال مشتاق و ذوق زده که نمی‌دانم در مورد داستانهایش چه بنویسم که حق مطلب ادا شود.
در این بین یک مجموعه شعر از او خواندم: بهشتهای گمشده
که با خواندن آن، انتظاری که بورخس داستان نویس برای من ایجاد کرده بود توسط بورخس شاعر نیز برآورده شد.
شعرهایی رنگارنگ و متنوع از شاعری که نابینا بود و نابینایی را برای خود موهبتی بزرگ می‌دانست
ترجمه نیز انصافا خوب است. نمی‌دانم خود مترجم به این مهم رسیده است یا ویرایش م.آزاد -شاعر مطرح معاصر- ترجمه را به این سطح رسانده است.
ظاهر کتاب هم که به مانند سایر کارهای نشر مشکی عالی‌ست

و اما یک شعر از این کتاب:

«شِکوه از نابینایی»

خشمگینم از ستارگان و پرنده‌ای
که میان آبی ژرف در پرواز است و اکنون پنهان.
خشمگینم از این ابیات که از "الف" تا "ی"اش را
دیگران برایم می‌نویسند، و از مرمری سنگین
که چشمهای دیگر از کار افتاده‌ام
در سایه-روشنهایش گم شده است و از گل سرخ‌های ناپیدا و از سکوت پرازدحام طلایی‌ها و سرخ‌ها.
خشمگینم، اما نه از هزار و یک شب
که دریاها و سپیده‌دمان را به ظلمتم راه می‌دهد
نه از «والت ویتمن»، آن «آدم»
که آفریده های فرود مهتاب را نام می‌برد
نه از موهبت‌های سپید فراموشی
نه از عشقی که چشم انتظارش بودم
و به تمنایش نرفتم.