زمانی که کتاب "نا "رو می خوندم،
حسابی دلم میخواست یدونه از اون کتابای خواهرِ شهیدصدر (خانم بنت الهدی صدر ) رو بخونم..😢
تعریف ها زیادی از شخصیت این بانو بزرگ و آثارشون رو،  هم در کتاب هم در جاهای مختلف شنیده بودم که بعد چند سال بین کتاب‌های امانتی  که بهم دادند این کتاب سبزِ کوچولو هم بینشون بود و خدا میدونه چقدر ذوق کردم..😍
یک داستان کوتاه که در اون با فلسفه ، منطق و فقه وجودیت خدا اثبات شده.👌
شاید اگر سر رشته از مقدماتِ  منطّق نداشته باشید، متوجه بیشتر کتاب نشید، من خودم به شخصه چند تا از مباحث رو متوجه نشدم.😶‍🌫
و فقط  ترجمه اش   مثل مکالماتِ  کتاب‌های عربی دوران دبیرستان بود🙄.
اگر دنبال داستان هستید توصیه نمی‌کنم، اما اگر دلتون برای اندکی  نمکِ منطق تنگ شده خودتون به این داستان دعوت کنید...😌🧂
قطعاوجودِ  علم بالا و ذوق و قریحه میتونه مباحث مهم رو اینچنین زیبا بی تکلف بیان کنه!👌
        

          کتاب در مورد دو دختر هستند که در بیمارستان به واسطه بیماری مادربزرگ  دو دختر باهم آشنا می‌شوند که این آشنایت موجب تغییر زندگی یکی از دخترها می‌شود. به نظر من خانم بنت المهدی صدر مثل کتاب دو زن و یک مرد به زیبایی مسایل فلسفی و رفع شبهات در این کتاب با زبان داستان وار بیان می‌کنند و نهایت درس اخلاقی جالبی به خواننده می‌دهند درباره قضاوت نکردن یعنی کتاب به زیبایی شامل همه موارد چه در بعد اخلاقی چه در بعد فلسفی و چه نحو پاسخگویی به شبهات به زیبایی بیان شده است.