معرفی کتاب شورش تک نفره اثر میروسلاو کرلژا مترجم مهدی غبرائی

شورش تک نفره

شورش تک نفره

میروسلاو کرلژا و 1 نفر دیگر
4.8
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

9

ناشر
خوب
شابک
9786226983464
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

کتاب شورش تک نفره، نویسنده میروسلاو کرلژا.

یادداشت‌ها

          ۱۵۸ صفحه در ۵ ساعت و ۴۵ دقیقه.
‌
می‌توان گفت که «شورش تک‌نفره» کمی متفاوت از نمایش‌نامه‌ها و داستان‌های کوتاه «کِرلِژا»ست. تمرکز اصلی آن نه آن‌قدر بر فروپاشی درونی طبقه‌ی متوسط رو به بالا، که به واسطه غرور یا طرز تفکرش، شاید شبیه نمایش‌نامه‌های ایبسِن است، بلکه بر حمله‌ی جمعیِ اجتماعی «حماقت» به فردی‌ست که جرأت کرده آزادانه خود را بیان کند و برای اولین‌بار و آشکارا «حقیقت» را به زبان بیاورد. با بیان نظر خود برای اولین‌بار، راوی «شورش تک‌نفره» علیه دنیای منظم جعلی اجتماعی و قوانین ضمنی آن شورش کرد و بنابراین، با مجازات این جامعه روبرو شد. با نگاهی به این داستان، می‌توان شباهت‌هایی با ادبیات وجودی «ژان پل سارتر» و «آلبر کامو» درش یافت. «کرلژا» که از پاک‌سازی‌های استالین متنفر بود، ممکن است سعی کرده باشد خطرات این آزار و شکنجه‌های بی‌معنا و غیرانسانی را در کتابش به تصویر کشیده باشد، در حالی که به تجربه‌ی خود از مجازات‌های متعدد به دلیل عدم انطباق با یک سری قوانین دولتی تکیه کرده است.
‌
«شورش تک‌نفره» یک وکیل میان‌سال بی‌نام و نشان را دنبال می‌کند که برای لحظه‌ای کوتاه در یک محفل اجتماعی بورژوایی در عمارت یک تاجر برجسته و بسیار با نفوذ، مدیر کل دوماچینسکی، جسارت گفتن نظر خود را داشت. راوی بی‌نام ما با شنیدن اظهار افتخار دوماچینسکی مبنی بر تیراندازی و کشتن چهار نفری ("مثل سگ") که گفته می‌شود در دوران انقلاب سعی در سرقت شراب او داشتند، افکار خود را با صدای بلند بیان کرد که این نوعی قهرمانی از جانب میزبانش نبود، بلکه "این یک جنایت عیان است، جنایتی خونین، جنون اخلاقی" بوده است. پس از این بیان، دنیای قهرمان داستان ما، که پیش از این یک زندگی بی‌ادعا و با وقار را رهبری می‌کرد، دیگر هرگز مثل سابق نشد.
‌
«شورش تک‌نفره» یک رمان بسیار درونی است، تقریبن یک مونولوگ، که داستانی نیست که بدون یک قهرمان بینش‌گر و کاریزماتیک کار کند - که خوشبختانه راوی «کرلژا» چنین است. هنگامی که او از جامعه بورژوایی اخراج می‌شود، شروع به تمجید از عدم انطباق می‌کند و در این مسیر برای اثبات این حق خود سر به طغیان برمی‌دارد. استدلال‌های او بسیار قانع‌کننده‌اند، مطمئنن او گاهی اوقات تنها می‌شود، اما همانطور که به خواننده اشاره می‌کند، "تنهایی دلیل بر درست نبودن نیست" البته که او درست می‌گوید - تا آن‌جا که، «شورش تک‌نفره» علاوه بر آن‌که یک خواندن بسیار رضایت بخش است، ممکن است به برخی از خوانندگان بسیار خوش‌رفتار کمک کند که کمی کم‌تر منطقی باشند.
        

0