یه جنایی خوندنی دیگه از نشر کتاب کوله‌پشتی. داستان جالبی داشت، روند داستان اوایل کمی کُنده، اما خیلی زود داستان شروع به جذاب شدن می‌کنه.
داستان از زبون دو شخصیت روایت میشه که با هم خواهرند و در حین روایت داستان، خاطراتی از گذشته هم مطرح میشه. خاطراتی که به درک ماجرا خیلی کمک می‌کنن.
نویسنده خیلی خوب رفتار و  بیماری‌های روانی شخصیت‌ها رو به تصویر کشیده و واقعا جای تاسفه که حسادت، می‌تونه آدم رو وادار به چه کارهایی کنه. حتی در حق نزدیکانش.
علاوه بر اون، کاملا باور دارم که خیلی از مشکلات روحی و روانی، ریشه در خاطرات بدی در کودکی دارن. مخصوصا اگه اتفاق وحشتناکی مثل تجاوز باشه...
خلاصه داستان بدون اسپویل: داستان در مورد دو خواهر به نام‌ فرن و رُزه که دوقلوی ناهمسان هستن. فرن مشکل پردازش حسی داره، یعنی نسبت به لمس، صدا،نور، بو و... حساسه و خواهرش رُز، کاملا حواسش بهش هست و ازش مواظبت می‌کنه. تا جایی کاملا فرن بهش وابسته شده.
مادر رُز و فرن بعد از اوردوز، دچار مشکلات مغزی شده و توی آسایشگاه بستریه. طبق روایت‌های رُز و فرن توی داستان، رفتار مادرشون کاملا متفاوت توصیف شده. طبق نظر رُز اون بی‌ثبات، بداخلاق و روانی بوده و طبق نظر فرن، مهربون  و همیشه حواسش بهشون بوده.
اما کدوم نسخه از داستان حقیقت داره؟ روایت رُز درسته یا فرن؟ چه رازهای وحشتناک دیگه‌ای در این بین متفاوت روایت شدن؟ 
امتیاز در گودریدز: 4.15
        

          قشنگ و سردردآور.
موقع خوندنش وسایل شکستنی کنارتون نباشه