باغبان شب
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
2
خواهم خواند
3
توضیحات
باید آرزوی بهتری می کردی. کیپ پیراهن خواب را روی سرش کشید و گفت: «خیلی قدبلند بود. همه لباس هاش سیاه بودند و یک کلاه بلند سیاه داشت. دوباره نگاه کردم ... اما رفته بود.» مالی به برادرش گفت: «احتمالا یک نگاه به قیافه ات انداخته و از ترس زده به چاک!» کیپ به او پیله کرد: «شوخی نمی کنم. این جا یک ایرادی داره. خودت که دیدی همه شون چقدر رنگ پریده اند. طبیعی نیست.»...
یادداشتها
1402/1/18
0