معرفی کتاب us in ruins اثر Rachel Moore کتابنوجوانداستانیرمانتیک us in ruins Rachel Moore 4.0 1 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 1 خواهم خواند 3 ناشر جنگل شابک 9780063284685 تعداد صفحات 368 تاریخ انتشار _ توضیحات کتاب us in ruins، نویسنده Rachel Moore. بریدۀ کتابهای مرتبط به us in ruins فاطیما 2 ساعت پیش us in ruins Rachel Moore 4.0 1 صفحۀ 169 "There are worst things in life than not being liked.people are going to come to their own conclusions." he said." what people think usually says more about them than about you." 0 0 فاطیما 2 ساعت پیش us in ruins Rachel Moore 4.0 1 صفحۀ 228 She'd try everything. she tried to fit into a box_any box she could find. she'd given them her everything until her everything inevitably wasn't good enough. Quitting was easier than admitting she was worthless at some thing. being wrong. 0 0 فاطیما 2 ساعت پیش us in ruins Rachel Moore 4.0 1 صفحۀ 195 How do you look for love? you don't. love comes to you. 0 0 فاطیما 2 ساعت پیش us in ruins Rachel Moore 4.0 1 صفحۀ 103 She'd heard it all. romance novels arent real literature. why don't you read something useful? what a waste of paper. As if the book that made Margot believe in hope after her parents happily ever after shattered wasn't worth its weight in gold. 0 0 یادداشتها محبوبترین جدیدترین فاطیما دیروز باهم در میان ویرانه ها... آرزوی اینکه پذیرفته شویم و دیگران دوستمان داشته باشند، خواستهی ساده ی جاگرفتن میان جامعه و دوستان و دریافت عشقی بی شرط و شروط از طرف خانوادهمان. اینها تنها خواسته های مارگوت بودند. مارگوت رودوس استاد نصفه و نیمه رها کردن است. اینکه میانه هر راهی بگذارد و برود و هیچ اهمیتی به نتیجه ندهد. هرموقع که به پدرش میگوید میخوهد چیز جدیدی را امتحان کند میتواند ناامیدی را در چشمانش ببیند. ولی بعد از طلاق مادرش، چیزی وجود داشت که مارگوت برای مدتی طولانی نتوانست از آن دست بکشد و آن چیزی نبود جز افسانه ی "گلدان ونوس"... ونوس وعده داده بود که هرموقع پنج تکه گلدان دوباره در معبد او بهم بپیوندند، پاداش طلایی در انتظار یابنده خواهد بود. هرچیزی که او بخواهد از طرف ونوس، الهه عشق، اجابت خواهد شد. و مارگوت با اتفاقی پیدا کردن یکی از تکه های شکسته شده، مصمم میشود تا با تکمیل کل گلدان، به چیزی که میخواهد برسد: پاداش طلایی عشق و پذیرفته شدن. ملاقات با ون کین، ماجراجو و باستان شناسی که در سال ۱۹۳۰ ناپدید شده بود و حالا در قالب مجسمه مرمری در معبد ونوس پیدا شد، تمام برنامه های مارگوت را از این رو به آن رو میکند. با ورود مارگوت به معبد، تکه های مرمر ترک برمیدارند، ون دوباره بیدار میشود و بلافاصله دنبال تکه های گلدانی میگردد که قبلا خودش یک بار سرهم کرده بود؛ ولی با بیدار شدن سایر نگهبانان مرمری جست و جویش نیمه کاره میماند. تنها اولویتشان اکنون حفظ جانشان است. و بعد اعتماد به همدیگر و آشکار کردن رازهای سنگینشان در میانه ی ماموریت یافتن تکه های گلدان ونوس... داستان واقعا زیبا بود. از جزئیات افسانه های تاریخی گرفته تا مراحل مرگبار و مبارزه ها برای بدست آوردن گنج، همه در تعادل کامل بودن و نگم از عشقی که آروم آروم و نه کلیشه ای و غیرمنطقی در بطن داستان جریان پیدا کرد و در آخر به اوج خودش رسید. این کتاب از اونهاست که پیشنهاد میکنم اگه همزمان به مجموعه جومانجی و داستانهای دیزنی علاقه دارین و دوست دارین ترکیبی ازشون داشته باشین، از دستش ندین. به امید دیدار دوباره بین صفحات کتاب♡ 0 7