سابرینا و کورینا

سابرینا و کورینا

سابرینا و کورینا

3.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

ناشر
بیدگل
شابک
9786223131318
تعداد صفحات
340
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        به همۀ زن‌هایی فکر کردم که خانواده‌ام از دست داده بودند، به چیزهای وحشتناکی که شاهدشان بوده‌اند، به رفتارهایی که صرفاً تحملشان کرده بودند. سابرینا حالا تبدیل شده بود به چهره‌ای دیگر در میان صف بلند مصیبت‌هایی که نسل‌ها ادامه داشته‌اند. و خیلی زود، وقتی مادربزرگم دوباره دل‌ودماغ داشته باشد، می‌نشیند پشت میز آشپزخانه‌اش، لیوانی پلاستیکی پر از لیموناد توی دست‌های کج‌وکوله‌اش می‌گیرد و قصۀ سابرینا کوردووا را تعریف می‌کند _ اینکه چقدر مردها او را دوست داشتند، چقدر کم خودش را دوست داشت و این چطور بالاخره او را به کشتن داد. قصه‌ها همیشه پایان یکسانی داشتند، فقط هر بار دختر متفاوتی می‌مرد و من دیگر دلم نمی‌خواست این قصه‌ها را بشنوم.
      

یادداشت ها

ثنا

7 روز پیش

          رنج، قوی‌ترین تجربه‌ای که انسان‌ها رو به هم نزدیک می‌کنه. مثل یک زبان مشترک. خوندن تجربه رنج اقلیت‌ها یا حتی دیدن فیلم و مستند درباره‌شون همیشه برام حس عجیبی داشته. انگار در یک لحظه کوتاه عمیقا بهشون نزدیک می‌شم؛ سیاه پوست بودن در ترسناک‌ترین دوران تاریخ، سرخپوست بودن در دوران نسل کشی، زن بودن در حکومت داعش و زن بودن. 
قراره با این کتاب هم قصه رنج زنانه‌ای رو بخونیم. اما این بار جایی در آمریکا، کلرادو، ایالتی که اسپانیایی تبارهای زیادی رو تو خودش جای داده. داستان زنان پیر و جوانی که به دنبال راهی برای نجات خودشون می‌گردند، راهی برای زندگی بهتر. موقع خوندن کتاب سعی کردم نگاه قضاوتگری نداشته باشم (درست مثل خود کتاب) و مقایسه‌ای بین شرایط اطرافم و دنیای کتاب تو ذهنم شکل نگیره. دائم به خودم گوش‌زد می‌کردم که این اتفاق‌های تو دنیای بزرگ، براق، وسیع و کافی «آمریکا» میوفته. به شما هم توصیه می‌کنم با عینک ستار‌ه‌ای آمریکایی، این کتاب رو ورق بزنید و اون رو تو جغرافیای خودش درک کنید. هر چند بعضی از رخدادها برای من خاورمیانه نشین هم تکان دهنده بودند. 
کتاب #سابرینا_و_کورینا مجموعه داستان کوتاهی از رنج زنان اسپانیایی تبار آمریکاست. داستانی‌هایی چفت و بست دار و به اندازه. عموم داستان‌ها در یک محله می‌گذره و چقدر رنج می‌تونه متنوع باشه. 
خوندن کتاب رو پیشنهاد می‌کنم. ترجمه روان بود و داستان‌ها خوندنی. 
«دو تا چیز داری که مشتاقانه منتظرشون باشی. یه روزی دیگه دماغت درد نمی‌کنه. و یه روزی اون مرد می‌میره.»
        

27