معرفی کتاب هیولاشناس؛ هیولاشناس اثر ریچارد ینسی مترجم مهنام عبادی

هیولاشناس؛ هیولاشناس

هیولاشناس؛ هیولاشناس

ریچارد ینسی و 1 نفر دیگر
4.5
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

4

ناشر
بهداد
شابک
9782000510857
تعداد صفحات
481
تاریخ انتشار
1394/10/12

توضیحات

        ویل هنری(ایتالیک) پسری یتیم و تنهاست كه بر خلاف سن و سال کمش، درگیر سر و كله زدن با مسائل بغرنج و افراد عجیب و غریب است. او زیر نظر دكتر پِلینُور وارثروپ آموزش می‌بیند، مردی كه عجیب‌ترین تخصص ممكن را دارد؛ مطالعه و بررسی هیولاها!ویل در زمان زندگی‌اش با دکتر، شب‌ها با مراجعه‌کنندگان مرموز بسیاری ملاقات كرده و چیزهایی به چشم دیده است كه هرگز تصور نمی كرده واقعی باشند اما وقتی یك سارق گورستان با كشفی مخوف سراغ‌شان می آید، با مرگبارترین پرونده‌ی خود روبه‌رو می‌شوند.اثری هولناك كه در جوهر تاریك هیولا و انسان كندوكاو می كند و به این مسئله می‌پردازد كه انسان چه موقع به شکارِ خود تبدیل می‌شود...
      

یادداشت‌ها

          من آدمی هستم که همین الانشم یه روانکاو بره عمق وجودم رو بکاوه احتمالا از این حقیقت پرده برداری میکنه که این بشر(یعنی من) به وجود هیولاها اعتقاد داره!!! فلذا خوندن کتاب یه هیجان باحالی داشت. به خصوص این جماعت انتروپافجای که حس میکنم قبلا هم راجع بهشون خوندم. تو کتاب بائودولینوی اومبرتو اکو هم فک کنم این موجودات یا چیزایی شبیه به اینا حضور داشتن که سر نداشتن و دهنشون روی شکمشون بود.
.
چقد نثر توپی داشت. قشنگ مناسب زمان کتاب، نوع روایتش و موضع تاریک تاریخی گونه و مرموزش.
یه ذره  با شخصیت پردازیاش مشکل داشتم. یه طور اغراق شده ای بود. که دکتر وارثروپ چه اون کرنز مرموز چه پسر کشیش که اسمش و یادم نمیاد. یه جورایی به طرز اغراق شده ای توصیف شده بودن و دیالوگ هاشون هم خیلی باهاشون هماهنگ نبود.  به نظر من یه طوری واکنش نشون دادنای این شخصیتا اغراق شده بود که منو یاد انیمه های ژاپن می انداخت که کم تونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم.

یکی دو جا هم نویسنده حس تعلیق رو پروند و با سرنخ دادن راجع به ادامه ی داستان ضدحال زد.

ولی جذاب بود. هم حس ترسش هم خشونتش هم داستانش هم عمقش هم نثرش و ... عالی عالی
دوستش داشتم و مشتاق خوندن بقیه ش
        

3

Little Fox

Little Fox

1403/5/10

          «آخ که چقدر آراستگی و پاکیزگی نژاد ما پوچ و بیهوده است! آیا باور به اینکه چیزی بیش از ذرات بیولوژیک بدن‌مان هستیم، نهایت خودبینی‌مان را نشان نمی‌دهد؟»

دفعه اولی که این کتاب رو برداشتم تا بخونم بیشتر از یک سومش رو نتونستم بخونم. حالا یا اون زمان کتاب مناسبی برای من نبود یا از نظرم کند بود. اما این بار وقتی حرف همخوانیش وسط کشیده شد تصمیم گرفتم یه فرصت دیگه بهش بدم و اصلا بابتش پشیمون نشدم.
شخصیت اصلی کتاب ویل هنری پسر ۱۲ ساله‌ایه که بعد از فوت خانواده‌اش تحت سرپرستی رئیس پدرش، دکتر پلینور وارثروپ قرار گرفته که یه دکتر هیولاشناسه. پدر ویل قبلا دستیار دکتر بوده و حالا ویل هنری شغل پدرش رو به عهده گرفته و باید با شغل عجیب دکتر وارثروپ و اخلاقیات خاصش کنار بیاد و در همین حین پای یه هیولا به داستان باز میشه...
نویسنده چنان با مهارت همه چیز رو در هم گره زده که اگر بتونی با یکم توصیف و فلسفه و منطقِ جا گرفته توی متن کنار بیای، اصلا نمی‌تونی کتاب رو زمین بذاری.
ترکیب علم و تخیل و منطق و فلسفه و وحشت چیزی بود که فکر نمی‌کردم دوستش داشته باشم ولی بهم ثابت شد اشتباه می‌کردم.
کتاب پر از صحنه‌های خشن، دردناک و چندش‌آوره پس اگر این مسائل با روحیه‌تون سازگار نیست اصلا سمت این مجموعه نرید.
فضاسازی و شخصیت‌پردازی عالیه! عالی! جوری که جوِ دارکِ داستان رو می‌تونی با پوست و خونت احساس کنی. شخصیت‌ها خیلی خاصن. نویسنده خودشون و کار و رفتارشون رو چنان واقعی به تصویر کشیده که یه لحظه بابت حماقتشون ازشون متنفر اما لحظه بعد با یه کار کوچیک عاشقشون میشی. مخصوصا شخصیت وارثروپ که به نظرم اگر درست درک بشه، خیلی دوست‌داشتنیه. و بیاید از جان کرنز مرموز چیزی نگم =]
امیدوارم جلد‌های بعدی هم بتونن مثل جلد اول قلبم رو بدزدن و از موردعلاقه‌هام بشن.
        

1